ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

هر عاشقی دوست داره عشقش فقط برا خودش باشه الا من ، که دوست دارم تو ، عشق همه عالم باشی ! یا علی

۲۷ مطلب با موضوع «امیرالمؤمنین ع» ثبت شده است

5. 110 فضیلت + پوستر (3در4)

ممسوس | سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ب.ظ


برخلاف آنچه در اذهان عمومی می‏گذرد،

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، در قرآن جایگاه ویژه ای دارد و

در آیات متعددی به آن حضرت اشاره شده است.

آیاتی چون:

شورى 23، حشر20، مائده 55، رعد13، هود 17، بقره274

بقره 207، بینة 8، الصافات 24، مریم 96، آل عمران103

رعد 7، ابراهیم 35، تحریم 4، حشر 20، الحاقه12، سجده 18

ق 24، بقره43، تکاثر 8، معارج1و ...

و هم چنین آیات:

تبلیغ، ولایت، مباهله، اطاعت، تطهیر، مودت

  • ۰ نظر
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۳۵
  • ممسوس

4. 110 فضیلت + پوستر (3در4)

ممسوس | سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۲۴ ب.ظ

علی علیه السلام در سخاوت مشهور و کعبه آمال مستمندان و بیچارگان بود هر کسی را فقر و نیازی می رسید دست حاجت پیش علی علیه السلام می‏برد و آن حضرت با نجابت و اصالتی که در فطرت او بود حاضر نمی شد آبروی سائل ریخته شود.


 1. حارث حمدانی دست نیاز پیش علی علیه السلام برد، حضرت فرمود آیا مرا شایسته پرسش دانسته‏ای؟

عرض کرد بلی یا امیر المؤمنین، علی علیه السلام فورا چراغ را خاموش کرد و گفت این عمل برای آن کردم که ترا در اظهار مطلب خفت و شکستی نباشد.

  • ۰ نظر
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۲۴
  • ممسوس

3. 110 فضیلت + پوستر (3در4)

ممسوس | سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ب.ظ


1. ابن‌ أبی‌ الحدید در اینجا مُشْبعی‌ از «مناقب‌» و «محامد» و «فضائل‌» أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ را ذکر کرده‌ است‌؛

 ذُکِرُ الاحَادِیثِ وَالاخ'بَارِ الْوَارِدَةِ فِی‌ فَضَائِلِ عَلِیٍّ

  • ۰ نظر
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۱۷
  • ممسوس

2. 110 فضیلت + پوستر (3 در 4)

ممسوس | دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱ ب.ظ


حدیثى است که به صحت سند آن اهل حدیث و رجال از عامه اعتراف کردند ، و خلاصهء آن این است که جمعى نزد ابن عباس آمدند و ناروا به امیر المومنین ( علیه السلام ) مى گفتند . ابن عباس گفت : ناروا به کسى مى گویند که براى او ده فضیلت است که براى احدى نیست :

  • ۰ نظر
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۳۱
  • ممسوس

1. 110 فضیلت + پوستر (3 در 4)

ممسوس | دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۳۸ ب.ظ


1. ابن‏ عباس گوید: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودیم که علی علیه‏السلام فراز آمد، تا چشم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت افتاد به رویش لبخندی زد و فرمود: مرحبا به آن که که خداوند او را پیش از هر چیز آفرید؛ خداوند پیش از هر چیز نوری آفرید و آن را دو نیم کرد، از نیمی مرا و از نیم دیگر علی را آفرید، پس همه چیز از نور من و نور علی پدید آمده است، ما تسبیح خدا کردیم و فرشتگان نیز تسبیح کردند، و ما تکبیر گفتیم و فرشتگان نیز تسبیح کردند، و ما تکبیر گفتیم و فرشتگان نیز تکبیر گفتند، و این تسبیح و تکبیر آنان به آموزش من و علی بود. [1] .

  • ۰ نظر
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۳۸
  • ممسوس

نگذاریم غدیر فراموش شود !

ممسوس | دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۵۲ ق.ظ


خداییش چرا ما این طوریم نزدیک محرم که میشه همه حسینی ...  بعد دهه اول ... همون که بودیم !

نزدیک فاطمیه ... بروشور ... کتاب ... جزوه ... بعد فاطمیه ... همون که بودیم !

نیمه شعبان ... راستی ما هم یک امام زمان داریم ! ... آقاجان بیا ... همه جا چراغونیه ... بعد نیمه شعبان ... همون که بودیم !

غدیر ... همون که بودیم !

حالا اگه همین جور بمیریم به قول اون بزرگ شاید ایشالا تو پایینای بهشت جامون بدن ( نه پ می خوای فردوس رو برات بزنند بری کنار سلمان و ابوذر صفا کنی ، نه داداش مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد !)

ولی اگه خدای نکرده یه باد تندی وزید و ما هم که به نسیمی بندیم ، اونوقت تکلیف چیه ؟!!

این همه نماز و روزه و هیئت و ... کجا میره !

( دیگه خودتون استادید که به زبیر می گفتند سیف الاسلام و به طلحه ، طلحه الخیر !! اما باد که بوزه نمیگه قبلا چی بودی می گه الان چی هستی !)


متن زیر گزیده سخنرانی حاجاقای موسوی مطلق شام عید غدیر که نکته های جالبی داره :

  • ممسوس

ما را چه شده ؟!!

ممسوس | شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ق.ظ


واقعا نمی دونم چی بگم ...

باید دیگه چه اتفاقی بیافتد که ما به خود بیاییم ...

یعنی این همه جسارت به مذهب حقه تشیع در عربستان و پاکستان و افغانستان و مصر و سوریه و ... بس نبود ، حالا باید شاهد باشیم در کشور عزیزمان که مفتخر به پذیرفتن مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی می باشد ، آن هم در شب عید الله اکبر ، عید سعید غدیر خم در روزنامه ای رسمی ، آن چه مخالفان هم تا کنون در مورد واقعه بزرگ غدیر و شخصیت امیرالمومنین جرات نکردند ، بیان کنند را بیان کرده و به به مقدس ترین مقدسات مذهب حقه تشیع اینگونه وقیحانه جسارت شود !!

ما را چه شده ؟!

یعنی این ماجرا به اندازه کشیدن خلخال از پای زن یهودی نیست که حضرت فرمودند اگر کسی از شنیدنش بمیره ، حق داره !! برای ما مهم نیست ؟!!

مایی که همه وجودمون مدیون نفس های امام عصر هست ، در قبال سکوت در مقابل این بی حرمتی ها چه جوابی به حضرتش می دهیم ؟!!

آیا این مصداق نمک خوردن و نمکدان شکستن نیست !

اگر امروز سکوت کردیم و فردا کار به جاهای دیگر کشید چه ؟!!

بعضی وقتها فکر می کنم اگر خدای نکرده یه روزی جای محکمات اعتقادی ما و این وهابی ها عوض می شد ، چی می شد ؟!!

یعنی این همه آیه و روایت دوست و دشمن که در حقانیت شیعه هست و مخالف وهابیت ، برعکس بود !

به نظرم که همون اولین روزای بعد شهادت پیامبر ص کلکمون کنده بود !!

چرا این قدر بی خیالیم !

چرا بیدار نمی شویم !

اونا تو باطلشون اینقدر قوی که تا صفحه اول روزنامه رسمی کشور امام زمان عج پیش اومدن ، ما تو حقمون اینقدر ضعیف که ... !

...

« ... من حاضر هستم ده نفر از شما را بدهم و یک نفر از لشکریان معاویه را بگیرم. آنها در باطلشان محکم هستند. اما شما در حقتان سست هستید ...

  ... ‌ای کاش من دو یارمثل حمزه داشتم ...

 ... شما در ظاهر شبیه مرد هستید. ولی نامرد هستید ...

  ... خون به دلم کردید ...

 ... خدا من را از شما نجات بگیرد ...

 ... شگفتا، به خدا که هماهنگی این مردم، در باطل خویش و پراکندگی شما در حق، دل را می میراند و اندوه را تازه می گرداند، زشت بادید و از اندوه بیرون نیایید که آماج تیر بلائید. بر شما غارت می برند و ننگی ندارید ! با شما پیکار می کنند و به جنگی دست نمی گشائید! خدا را نافرمانی می کنید و خشنودی می نمائید. اگر در تابستان شما را بخوانم، گوئید، هوا سخت گرم است، مهلتی ده تا گرما کمتر شود. اگر در زمستان فرمان دهم، گوئید: سخت سرد است مهلتی ده تا سرما از بلاد ما دور شود. شما که از گرما و سرما چنین می گریزید با شمشیر آخته کجا می ستیزید؟

  ای نامردان به صورت مرد، ای کم خردان نازپرورده، کاش شما را ندیده بودم و نمی شناختم که به خدا، پایان این آشنایی ندامت بود و دستاورد آن اندوه و حسرت! خدایتان بمیرانندتان ! که دلم از دست شما پرخون است و سینه ام مالامال خشم شما مردم دون که پیاپی جرعه اندوه به کامم می ریزید و با نافرمانی و فروگذاری جانبم، کار را در هم می آمیزید ! ... . »

بخشی از درد دلهای امیر غریب عالم امیرالمومنین علیه السلام خطاب به یارانش (!) که انشاالله شامل ما نشود !!

در زیر متن اصلی یادداشت صفحه اول روزنامه بهار مورخ چهارشنبه اول آبان ماه 1392 و در ادامه جوابیه استاد ابوالقاسمی رو خدمتتون تقدیم می کنم :

  • ممسوس

سلمان ایرانی !

ممسوس | پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۲۸ ب.ظ


خیلی برام سوال بود یعنی چه جور میشه یک انسان ( و اتفاقا آن هم ایرانی مثل خودمون !!) به جایی برسه که بشود «سَلمانُ مِنّا اَهْلَ البَیتِ» ! و یا جایی که ده درجه ایمان را دارا شود و حتی عجیب تر به جایی که حضرت زهرا سلام الله علیها که بنابر حدیث « لولاک » علت خلقت تمام عالم است به او به لفظ « عمو جان» خطاب کند و با او درد دل کند !!! براستی حضرت سلمان چه شخصیتی بود و چگونه به این درجه رفیع رسید ؟ از خصوصیات اخلاقی این بزرگ صحابی پیامبر و امیرالمؤمنین چه می دانیم ؟ این ها چند پرده از زندگی به غایت زیبای این مرد فارسی است :

  • ممسوس

بی جهت که ممسوس در ذات خدا نیستی !

ممسوس | يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۴۲ ق.ظ


نقل است در وسط یکی از جنگ ها که حضرت داشت با دشمن می جنگید، یکی از دشمنان به او گفت: «... یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ هَبْنِی سَیْفَکَ ...» «یا علی، شمشیرت را به من ببخش!» در همان وقت، حضرت شمشیرش را به او تعارف کرد. او هم شمشیر را گرفت و حضرت بی شمشیر ماند. آن مرد تعجّب کرد و گفت: برای چه در بحبوحة جنگ شمشیرت را به من دادی؟
فرمود: محال است ما درخواست کسی را رد کنیم.
آن مرد از این رفتار امیرالمؤمنین علیه السّلام حیرت زده شد. از اسب پایین آمد و رکاب مرکب حضرت را گرفت و گفت: عجب دین خوب و اخلاق نیکی داری! مرا مسلمان کن! من اصلاً برای چه با تو می جنگم؟!
بحار الأنوار / ج 41 / ص 69
  • ممسوس


کعب بن زهیر از کسانی بود که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را به انواع مختلف آزار داده و در دشمنی با ایشان سنگ تمام گذاشته بود. به طوری که حضرت بر فراز منبر به مردم متدیّن واجب کرد او را هر کجا که یافتند به قتل برسانند، حتّی اگر در منطقة امن مکّه و مسجدالحرام باشد

  • ممسوس