ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

هر عاشقی دوست داره عشقش فقط برا خودش باشه الا من ، که دوست دارم تو ، عشق همه عالم باشی ! یا علی

3. 110 فضیلت + پوستر (3در4)

ممسوس | سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ب.ظ


1. ابن‌ أبی‌ الحدید در اینجا مُشْبعی‌ از «مناقب‌» و «محامد» و «فضائل‌» أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ را ذکر کرده‌ است‌؛

 ذُکِرُ الاحَادِیثِ وَالاخ'بَارِ الْوَارِدَةِ فِی‌ فَضَائِلِ عَلِیٍّ

 «بدانکه‌ أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ اگر فرضاً به‌ خود ببالد و فخر کند؛ و در شمردن‌ مناقب‌ و فضائل‌ خود، با خصوص‌ آن‌ فصاحتی‌ که‌ خداوند تعالی‌ به‌ او عنایت‌ نموده‌ است‌، مبالغه‌ کند؛ و تمام‌ فصحای‌ عرب‌ بدون‌ استثناء، در این‌ تعریف‌ و تمجید، با او همزبان‌ شده‌ و او را یاری‌ و مساعدت‌ کنند؛ معذلک‌ به‌ عُشری‌ از أعشار آنچه‌ را که‌ رسول‌ راستگو صلوات‌ الله‌ علیه‌ در امر او گفته‌ و زبان‌ گشوده‌ است‌؛ نمی‌توانند برسند. و منظور من‌، اخبار و روایات‌ شایعه‌ و عامّه‌ای‌ که‌ امامیّه‌ با آنها استدلال‌ و احتجاج‌ بر امامت‌ وی‌ می‌کنند؛ همچون‌ حدیث‌ غدیر، و حدیث‌ منزله‌، و قصّة‌ برآئت‌، و خبر مناجات‌، و قصّة‌ خیبر، و خبر دعوت‌ عشیره‌ به‌ دَارْ در مکّه‌ در ابتدای‌ دعوت‌، و نحو ذلک‌ نیست‌.

 بلکه‌ مقصود من‌، اخبار خاصّه‌ایست‌ که‌ ائمّة‌ حدیث‌ دربارة‌ او از رسول‌ خدا روایت‌ کرده‌اند: آن‌ اخباری‌ که‌ أقلّ قلیل‌ و کوچکترین‌ چیزی‌ از آن‌ دربارة‌ غیر او روایت‌ نشده‌ است‌، و من‌ از آن‌ روایات‌ چیز کم‌ و مختصری‌ را بیان‌ می‌کنم‌ از آنچه‌ را که‌ علماء حدیث‌ بیان‌ کرده‌اند، آن‌ علمائی‌ که‌ متَّهَم‌ به‌ تشیّع‌ و ولایت‌ او نیستند و بیشتر آنها قائل‌ به‌ تفضیل‌ غیر او بر او می‌باشند؛ زیرا أحادیث‌ اینها دربارة‌ فضائل‌ او سکون‌ نفس‌ و آرامش‌ می‌آورد که‌ احادیث‌ غیر آنها نمی‌آورد.

 خبر اوّل‌: یَا عَلِیُّ! إنَّ اللهَ قَدْ زَیَّنَکَ بِزینَةٍ لَمْ یُزَّیِّنِ الْعِبَادَ بِزِینَةٍ أحَبَّ إلَیْهِ مِنْهَا، هِیَ زِینَةُ الاْبْرَارِ عِنْدَاللهِ تَعَالَی‌: الزُّهْدُ فِی‌ الدُّنْیَا، جَعَلَکَ لاَ تَرْزَأُ مِنَ الدُّنْیَا شَیْئًا، وَ لاَ تَرْزَأُ الدُّنیَا مِنْکَ شَیْئًا؛ وَ وَهَبَ لَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ، فَجَعَلَکَ تَرْضَی‌ بِهِمْ أتْبَاعًا، وَ یَرْضَوْنَ بِکَ إمَامًا .

 «ای‌ علیّ! حقّاً خداوند ترا به‌ زینتی‌ زینت‌ داده‌ است‌، که‌ بندگان‌ خود را به‌ زینتی‌ پسندیده‌تر از این‌ زینت‌ در نزد او، زینت‌ نداده‌ است‌! این‌ زینت‌، زینت‌ أبرار است‌ نزد خدای‌ تعالی‌: زُهد در دنیا، ترا طوری‌ قرار داده‌ است‌ که‌ چیزی‌ از دنیا را نمی‌گیرد و به‌ خود نمی‌بندی‌؛ و دنیا هم‌ چیزی‌ از ترا نمی‌گیرد و به‌ خود نمی‌بندد، و خداوند به‌ تو دوستی‌ و محبت‌ مساکین‌ را بخشیده‌ است‌؛ و بنابراین‌ ترا طوری‌ قرار داده‌ است‌ که‌ می‌پسندی‌ آنها پیروان‌ تو باشند؛ و مساکین‌ نیز می‌پسندند که‌ تو امام‌ ایشان‌ باشی‌! این‌ روایت‌ را أبُو نُعَیم در کتاب‌ معروف‌ خود به‌ «حِلْیَةُ الاْوْلِیَاء» ذکر کرده‌ است‌؛ و أبو عبدالله‌ أحمد بن‌ حنبل‌ در مُسْنَد خود این‌ عبارت‌ را اضافه‌ دارد که‌:

 فَطُوبَی‌ لِمَنْ أحَبَّکَ وَ صَدَّقَ فِیکَ! وَ وَیْلٌ لِمَنْ أبْغَضَکَ وَ کَذَّبَ فِیکَ!

 «پس‌ خوشا به‌ حال‌ آن‌ که‌ ترا دوست‌ داشته‌ باشد؛ و دربارة‌ تو تصدیق‌ کند آنچه‌ وارد شده‌ است‌ از آیات‌ قرآن‌ و گفتار جبرآئیل‌ و گفتار رسول‌ خدا؛ و بدا به‌ حال‌ کسی‌ که‌ ترا مبغوض‌ داشته‌ باشد؛ و آنچه‌ را دربارة‌ تو وارد شده‌ است‌ تکذیب‌ نماید.»


2. روایت شده که فضه دختر پادشاه هند بود و چون خواستند او را اسیر کنند از اکسیر ذخیره برداشت و چون به خانه حضرت زهرا علیه السلام آمد نظر کرد ندید در آنجا مگر شمشیری و زره  و آسیائی پس پاره ای از مس برداشت و آن اکسیر را به او زد و طلا شد و بنزد امیرالمومنین علیه السلام گذاشت حضرت چون به آن نظاره کرد فرمود  احسنت یا فضه ولکن لواذبت الجسد لکان الصنع اعلی و القیمه اعلی . عرض کرد یا سیدی اتعرف هذا العلم فرمود : و هذا الطفل یعرفه و اشاره به امام حسن علیه السلام نمود  پس آن طلا برداشت و به نزد امام حسن علیه السلام آورد فقال کما  قال امیرالمومنین علیه السلام پس حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود نحن تعرف اعظم من هذا  پس اشاره به دست مبارک  فرمود. و فضه نظر کرد شمشهای طلا و گنجهای زمین را دید ، حضرت فرمود که ای فضه بگذار این طلائی که ساخته با هم جنسهای خودش .

 

ابان بن ابىعیاش از سلیم بن قیس نقل می کند که گفت : به ابوذر گفتم : خدا تو را رحمت کند، عجیب ترین مطلبی که از پیامبر صلی الله علیه و آله  شنیده ای که درباره علی بن ابی طالب علیه السلام فرموده برایم نقل کن .

ملائکه در اطاعت از علی علیه السلام و برائت از دشمنان او :

3. ابوذر گفت : از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمودند : « در اطراف عرش نود هزار ملائکه هستند که تسبیحی و عبادتی جز اطاعت علی بن ابی طالب علیه السلام و برائت از دشمنانش و طلب مغفرت برای شیعیانش ندارند »  گفتم : خدا تو را رحمت کند ، مطلب دیگری هم بگو . گفت : از آن حضرت شنیدم که می فرمود: « خداوند ، جبرئیل ومکائیل و اسرافیل را به اطاعت  علی و برائت از دشمنان او و استغفار از برای شیعیانش اختصاص داده است » .


اتمام حجت بر اُمتها با علی علیه السلام :

4. گفتم مطلب دیگر هم بگو گفت : از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود : ((خداوند همچنان به وسیله علی علیه السلام در هر اُمتی که پیامبر مرسلی در آنان بوده اتمام حجت می نموده ، و آنکه بیشتر به علی علیه السلام معرفت داشت درجه او نزد خداوند عظیم تر بود ))

 

علی علیه السلام واسطه حجاب بین خدا ومردم :

 5. عرض کردم : خدا تو را رحمت کند ، مطلب دیگری هم بگو . گفت : آری ، از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود : اگر من و علی نبودیم خدا شناخته نمی شد ، و اگر من وعلی نبودیم خدا عبادت نمی شد ، و اگر من و علی نبودیم ثواب وعقابی نبود .

علی را هیچ پرده ای از خداوند نمی پوشاند و هیچ حجابی بین او و خداوند مانع نمی شود . او خود حجاب و واسطه بین خدا و و خلقش است .

 

ولایت علی علیه السلام طهارت قلب :

6. سلیم می گوید : سپس از مقداد پرسیدم و گفتم : خدا تو را رحمت کند ، بهترین مطلبی که درباره علی بن ابی طالب علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده ای برایم نقل کن .

گفت : از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود : « خداوند در پادشاهی خود یگانه است . او خود را با انوارش ( 14 معصوم ) شناسانید ، وسپس دستورات خود را به آنان سپرد و بهشتش را بر ایشان مباح نمود .هر کس از جن وانس که خدا بخواهد قلب او را پاک گرداند ولایت علی بن ابی طالب را به او می شناساند ، و هر کس که خدا بخواهد بر قلب او پرده بکشد معرفت علی بن ابی طالب را درباره او امساک می کند .» 

قسم به خدائی که جانم به دست اوست ، آدم مستوجب آن نشد که خدا او را خلق کند و از روحش در او بدمد ، و نیز توبه او را به بهشتش باز گرداند مگر بخاطر نبوت من و ولایت علی بعد از من . قسم به آنکه جانم به دست اوست ملکوت و آسمانها و زمین به ابراهیم نشان داده نشد و خداوند او را دوست خود قرار نداد مگر بخاطر نبوّت من و اقرار به علی بعد از من . قسم به آنکه جانم به دست اوست ، خداوند با موسی سخن نگفت و عیسی را بعنوان آیت خود بر جهانیان معرفی نکرد مگر بخاطر نبوّت من ومعرفت علی بعد از من .قسم به آنکه جانم به دست اوست ، هیچ پیامبری به نبوّت نرسید مگر بخاطر معرفت او و اقرار به ولایت ما . هیچ مخلوقی از جانب خداوند اهلیّت پیدا نکرد که خدا به او نظر کند مگر با بندگی در مقابل خدا و اقرار به علی بعد از من .  سپس مقداد سکوت کرد .


7. پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمودند :

علی حاکم و مدبّر این اُمت و شاهد بر آنها و متصدّی حساب آنان است .

 اوست صاحب مقام اعظم و راه حقّی که طریق آن آباد ( روشن است ) است ، و او صراط مستقیم خداوند است .

بوسیله او بعد از من از ضلالت هدایت می یابند و از کوردلی ها به بینش دست می یابند .

 بوسیله او نجات یابندگان نجات می یابند ، و از مرگ به او پناه برده می شود و بوسیله او امان از ترس آید .

 با او گناهان محو و ظلم دفع می گردد و رحمت نازل می شود .


8. ... پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:«برز الاسلام کله الى الشرک کله‏»: تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفته است.

 على علیه السلام پیاده به طرف عمرو شتافت و چون با او رو در رو قرار گرفت،گفت:تو با خود عهد کرده بودى که اگر مردى از قریش یکى از سه چیز را از تو بخواهد آن را بپذیرى.

 او گفت :

-چنین است.

 -نخستین درخواست من این است که آیین اسلام را بپذیرى.

 -از این درخواست‏بگذر. بیا از جنگ صرف نظر کن و از اینجا برگرد و کار محمد صلى الله علیه و آله و سلم را به دیگران واگذار.اگر او راستگو باشد،تو سعادتمندترین فرد به وسیله او خواهى بود و اگر غیر از این باشد مقصود تو بدون جنگ حاصل مى‏شود.

 -پس براى جنگ از اسب پیاده شو.

 -گمان نمی ‏کردم هیچ عربى چنین تقاضایى از من بکند.من دوست ندارم تو به دست من کشته شوى،زیرا پدرت دوست من بود. برگرد،تو جوانى!

 -ولى من دوست دارم تو را بکشم!

 عمرو از گفتار على علیه السلام خشمگین شد و با غرور از اسب پیاده شد و اسب خود را پى کرد و به طرف حضرت حمله برد.جنگ سختى در گرفت و دو جنگاور با هم درگیر شدند.عمرو در یک فرصت مناسب ضربت‏سختى بر سر على علیه السلام فرود آورد.على علیه السلام ضربت او را با سپر دفع کرد ولى سپر دونیم گشت و سر آن حضرت زخمى شد،در همین لحظه على علیه السلام فرصت را غنیمت‏شمرده ضربتى محکم بر او فرود آورد و او را نقش زمین ساخت.گرد و غبار میدان جنگ مانع از آن بود که دو سپاه نتیجه مبارزه را از نزدیک ببینند.ناگهان صداى تکبیر على علیه السلام بلند شد.

 غریو شادى از سپاه اسلام برخاست و همگان فهمیدند که على علیه السلام قهرمان بزرگ عرب را کشته است.

 پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم به مناسبت این اقدام بزرگ على علیه السلام در آن روز به وى فرمود :  «اگر این کار تو را امروز با اعمال جمیع امت من مقایسه کنند،بر آنها برترى خواهد داشت; چرا که با کشته شدن عمرو، خانه‏اى از خانه‏هاى مشرکان نماند مگر آنکه ذلتى در آن داخل شد، و خانه‏اى از خانه‏هاى مسلمانان نماند مگر اینکه عزتى در آن وارد گشت‏»

 

 

روی تصویر کلیک کنید .

 
  • ۹۳/۰۲/۲۳
  • ممسوس

110 فضیلت

ممسوس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی