بنر شهادت حضرت رقیه خاتون علیها السلام
- ۲ نظر
- ۲۷ آبان ۹۳ ، ۲۱:۱۴
« پیغمبر اکرم در حجة الوداع یا در یک حج عمره، آنگاه که وارد خانه ی کعبه
شدند آمدند کنار در، دست به چارچوب در گذاشتند، یک دست به یک طرف در و یک
دست به طرف دیگر و شروع کردند برای مردم صحبت کردن. صحبت هم راجع به آینده
بود که چنین می شود، چنان می شود. از آن جمله فرمودند:
زمانی خواهد آمد که مردم امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند. سلمان حاضر
بود، فرمود: یا رسولَ اللّه! آیا چنین چیزی خواهد شد که مردم ترک امر به
معروف و نهی از منکر بکنند؟
فرمود: بله، بالاتر هم می شود. زمانی خواهد شد که مردم امر به منکر کنند و نهی از معروف.
باز بیشتر تعجب کرد. گفت: یا رسولَ اللّه! چنین زمانی خواهد آمد که مردم چنین کاری بکنند؟
فرمود: از این بالاتر هم خواهد شد.
گفت: دیگر از این بالاتر چیست؟
فرمود: زمانی می آید که مردم منکر را معروف ببینند و معروف را منکر؛ یعنی
وجدانشان این طور فاسد و خراب می شود، خوب را بد می بینند و بد را خوب.
برای دیدن در سایز اصلی روی تصاویر کلیک کنید .
ویژه نامه ای برای همایش « محرمانه از وهابیت» طراحی کرده بودیم ، گفتم شما هم استفاده کنید .
واقعا خیلی عجیبه اصلا چرا یه نفر تو این دنیا که همه مدعی حقوق بشر و دموکراسی و ... هستند ، نیست که مقابل این لکه ننگ تاریخ بشریت بایسته !
تازه این قسمتی از فتاوای شاذ و مضحک این گروه به واقع ضاله است که هر کودک ابتدایی نیز با خواندن اونا به خنده می آید .
همین چند وقته پیش یکی از همین ها رو گرفته بودند که به خودش بمب وصل کرده بود که عملیات انتحاری انجام بده که موفق نشده بود ، وقتی بازرسی کرده بودنش دیدند برداشته دور آلت تناسلی خودش رو با یه آهن پوشانده بود که اون ور برای ازدواج با حوریان بهشتی (!!) به مشکلی برنخوره !!!! نه واقعا خداییش تو کل حیوانات بگردی شبیه شو می تونی پیدا کنی !!!
متن ویژه نامه در ادامه مطلب :
چند تا پست قبل تر تو یکی از نظرات خصوصی یک نظر بسیار زیبایی بود که گفتم شما هم بهره مند بشید:
یه آقایی نوشته بود ، «توبه فرمایان ، چرا خود توبه کمتر می کنند ؟» مدتی منو تو فکر فرو برد که چرا باید این طور باشه البته شاید در مورد همه صدق نکنه اما واقعا چرا همون مقدار هم باید وجود داشته باشه؟! یکیش خود من ! با این همه آلودگی و گناه اومدم چنان حرف خدا و پیغمبر و ... را می زنم که هرکی ندونه فکر می کنه چه شخصیتی (!) گردوننده این وبلاگه !!
اینا رو عرض کردم که فکر نکنید این حرفا رو یکی از موضع بالا به شما می زنه ! نه یکی که قطعا از شما گناهکارتره !
حالا شاید با این عرایض ، نوشته ها بی غرض تر و دلچسب تر بشه !
خیلی برام سوال بود یعنی چه جور میشه یک انسان ( و اتفاقا آن هم ایرانی مثل خودمون !!) به جایی برسه که بشود «سَلمانُ مِنّا اَهْلَ البَیتِ» ! و یا جایی که ده درجه ایمان را دارا شود و حتی عجیب تر به جایی که حضرت زهرا سلام الله علیها که بنابر حدیث « لولاک » علت خلقت تمام عالم است به او به لفظ « عمو جان» خطاب کند و با او درد دل کند !!! براستی حضرت سلمان چه شخصیتی بود و چگونه به این درجه رفیع رسید ؟ از خصوصیات اخلاقی این بزرگ صحابی پیامبر و امیرالمؤمنین چه می دانیم ؟ این ها چند پرده از زندگی به غایت زیبای این مرد فارسی است :
هواپیما می خواست پرواز کند که متوجه شدم یک نفر با اصرار به مهماندار هواپیما، خواستار نشستن در کنار من است ! خیلی تعجب کردم ، تو این زمانه که همه از ما آخوندا فرار می کنند یکی می خواست کنار ما بنشینه ! سابقه نداشت کسی با این تیپ و قیافه بخواهد کنار یک روحانی بنشیند !
خلاصه با راضی کردن فرد کناری من ، آمد و کنارم نشست . تا در جایش مستقر شد ، گفت : حاج آقا ! می دونی برای چی اومدم کنارت بنشینم ؟ اومدم تا تهران حالت رو بگیرم !!
تو دلم گفتم : خدا به خیر کنه ، این چه حواله ای بود که امروز نصیب ما شد ، چیزی بهش نگفتم .
دوباره شروع کرد ، حاج آقا چی می گید شما آخوندا ؟! هی می گید
ساعت 1:30 نیمه شب خانه باغی در شمال تهران :
- دیگه خسته شدم ، دیگه از این مهمونی های تکراری و این بریز و بپاش ها خسته شدم !
اصلا یه چیزی که چند وقتی ما رو سر حال نگه داره ، پیدا
نمیشه !
- تو که هنوز یه ماه نیست از ... اومدی ! هر هفته هم که پارتی ات برقراره ،