57. عایشه و گریه حضرت زهراء علیها السلام
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید:
روزى عایشه به طرف فاطمه زهراء سلام اللّه علیها آمد و به آن حضرت
عتاب کرد و بر سرش فریاد کشید: اى دختر خدیجه ! براى چه این قدر به خود مى بالى و
فخر مى کنى ؟
مگر مادرت چه فضیلتى بر ما دارد؟
او هم زنى مانند ما خواهد بود.
چون حضرت فاطمه سلام اللّه علیها صداى عایشه و آن زخم زبان ها را
شنید، گریان شد و به نزد پدرش ، رسول خدا صلوات اللّه علیه حرکت کرد.
در این هنگام ، حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله علّت گریه دخترش را
جویا شد.
فاطمه زهراء سلام اللّه علیها اظهار داشت : پدرجان ، رسول خدا! عایشه
نام مادرم را به زشتى یاد کرد و من از این موضوع اندوهناک و گریان شدم .
حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله با شنیدن این سخن ، غضبناک شد و به
عایشه خطاب کرد و فرمود: اى حُمیراء! آرام و ساکت باش ، چرا که خداوند متعال ، زن
پر محبّت و صاحب فرزند را میمون و مبارک گردانیده است .
و خدیجه نیز از همان جمله زنانى مى باشد، که رحمت و فیض خداوند متعال
، شامل حالش گشته و تاکنون براى من چند فرزند آورده است .
و اى عایشه ! تو از جمله کسانى هستى که خداوند تو را عقیم و ناتوان از
زایمان قرار داده است .
بحارالا نوار: ج 16، ص 3.