52. دعوت کردن على (علیه السلام) به صبر
پیامبر (ص ) در بستر بیمارى به حضرت امیر (ع ) خطاب کرده و گفت : یا
على ! عایشه و حفصه با تو جدال و نزاع و عداوت خواهند کرد بعد از من ، و عایشه با
لشکریانش بر تو خروج خواهد کرد، و حفصه را خواهد گذاشت که براى او لشکر جمع کند، و
هر دو آنها در عداوت با تو مثل یکدیگر خواهند بود، یا على در آن وقت چه خواهى کرد؟
حضرت امیر (ع ) گفت : یا رسول الله ! اگر چنین کنند اول از کتاب خدا
حجت بر ایشان تمام کنم ، اگر قبول نکنند سنت تو را و آن چه در بیان وجوب اطاعت من
و لزوم حق من فرموده اى بر ایشان حجت خواهم کرد، اگر قبول نکنند خدا را و تو را بر
ایشان گواه خواهم گرفت و با ایشان قتال خواهم کرد. حضرت فرمود: یا على ! قتال کن و
شتر عایشه را پى کن و پروا مکن ، پس گفت : خداوندا تو گواه باش .
پس فرمود: یا على ! چون چنین کنند، ایشان را طلاق بگو و از من بیگانه
گردان که هر دو بیگانه اند از من در دنیا و عقبى ، و پدرهاى ایشان شریکند با ایشان
در عمل ایشان . پس گفت : یا على ! صبر کن بر ستم ظالمان ، به درستى که کفر و
ارتداد و نفاق رو خواهد آورد به سوى مردم با خلافت ابوبکر، و عمر از او بدتر و
ستمکارتر خواهد بود، و همچنین سوم ایشان عثمان ، چون او کشته شود براى تو جمع
خواهند شد گروهى از شیعیان که با ایشان جهاد خواهى کرد با ناکثان و قاسطان و
مارقان ، نفرین و لعنت کن بر ایشان که ایشان و شیعیان و دوستان ایشان احزاب کفر و
نفاقند.
بحارالانوار، 22/488
چون شب شد باز على و فاطمه و حسن و حسین (ع ) را طلبید و فرمود که در
خانه را بستند که کسى به غیر ایشان نیاید.