ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

هر عاشقی دوست داره عشقش فقط برا خودش باشه الا من ، که دوست دارم تو ، عشق همه عالم باشی ! یا علی

17. فاطمه (سلام الله علیها)، به روایت قرآن‌

ممسوس | پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۰۹ ب.ظ

در تفسیر و تعریف‌ حقیقت‌ فاطمه(س) و شأن‌ و منزلت‌ او، سزاوارترین‌ مرجع، خالق‌ حکیم‌ هستی- خداوند متعال- است. به‌ شهادت‌ مفسران‌ شیعه‌ و سنی، خداوند متعال‌ فاطمه(س) را در قرآن‌ کریم‌ به‌ چند حسن، ستوده‌ است:

1- مکارم‌ اخلاق. حضرت‌ رسول(ص) در فرازی‌ مشهور، رسالت‌ خود را، تکمیل‌ «مکارم‌ اخلاق» معرفی‌ کرده‌اند:

انی‌ بعثت‌ لاتم‌ مکارم‌الاخلاق. (1)

علمای‌ اخلاق، در تبیین‌ این‌ فراز و این‌که‌ چرا حضرتش، لاتمم‌ الاخلاق‌ نفرمود، میان‌ «اخلاق» و «مکارم‌ اخلاق» تفاوت‌ گذاشته‌اند. «اخلاق» به‌ رعایت‌ عدالت‌ و خرد در رفتار با دیگران‌ باز می‌گردد. فعل‌ اخلاقی، رفتاری‌ است‌ که‌ مبنا و انگیزه‌ آن‌ عقل‌ و عدالت‌ است. نیکی‌ به‌ دیگران‌ در برابر نیکی‌ آنان‌،(2) یک‌ فعل‌ اخلاقی‌ است.«مکارم‌ اخلاق» اما رفتار و منشی‌ است‌ که‌ با شکستن‌ مرزهای‌ عقل‌ و عدالت‌ به‌ نفع‌ دیگران، بر پایه‌ نادیده‌انگاری‌ خود و عشق‌ به‌ همنوع‌ شکل‌ می‌گیرد. نیکی‌ در برابر نامهربانی‌ و تندخویی‌ دیگران‌ به‌ همان‌ اندازه‌ مکرمت‌ اخلاقی‌ است‌ که‌ از نان‌ شب‌ و استراحت‌ شبانه‌ گذشتن‌ برای‌ اینکه‌ مبادا فقیر و یتیمی، با شکم‌ گرسنه‌ سر بر بالین‌ برد.

لن‌ تنالوا البر حتی‌ تنفقوا مما تحبون.(3)

و آتی‌المال‌ علی‌ حبه‌ ذوی‌القربی‌ والیتامی‌ والمساکین.(4)

و چه‌ نیک‌ حضرت‌ پیامبر(ص) در سراسر عمر شریف، این‌ رسالت‌ بزرگ‌ را جامه‌ عمل‌ پوشاند بلکه‌ به‌ نص‌ صریح‌ قرآن‌ کریم، به‌ «نماد مجسم‌ مکارم‌ اخلاق» تبدیل‌ شد:

و انک‌ لعلی‌ خلق‌ عظیم.(5)

لقد کان‌ لکم‌ فی‌ رسول‌الله‌ اسوه حسنه.(6)

عشق‌ عمیق‌ به‌ دشمن‌ کینه‌توز و تأسف‌ و تأثر عمیق‌ از گمراهی‌ و ضلالت‌ آنها، تا حدی‌ که‌ آدمی‌ را به‌ بستر بیماری‌ و مرگ‌ بیندازد، بزرگواری‌ و مکرمتی‌ است‌ که‌ تنها در حضرت‌ رسول(ص) می‌توان‌ آن‌ را سراغ‌ گرفت:

فلعلک‌ باخع‌ نفسک‌ علی‌ آثارهم‌ ان‌ لم‌ یؤ‌منوا بهذا الحدیث‌ اسفا.(7)

او کافران‌ و مشرکان‌ مکه‌ را که‌ پس‌ از عمری‌ جنگ‌ و گریز، شکست‌ خورده‌ و اسیر شده‌ بودند، در عین‌ ناباوری‌ یاران‌ و بهت‌ دشمن، بخشید و امانشان‌ داد و به‌ عیادت‌ یهودی‌ تندخویی‌ رفت‌ که‌ روزهای‌ پیشین‌ بر سر او خار و خاشاک‌ می‌ریخت.همزمان‌ با پیامبر(ص) و پس‌ از او، این‌ سیره‌ در اهل‌ بیت‌ و فرزندانش‌ ادامه‌ یافت. علی(ع) در جنگ‌ صفین، در چکاچک‌ اعتراض‌ یاران، آب‌ را بر دشمن‌ تشنه‌کامی گشود که‌ لختی‌ قبل، آب‌ را بر او و سپاهیانش‌ بسته‌ بودند. حسین(ع) نیز در اولین‌ برخورد با سپاه‌ کوفه، ذخیره‌ آب‌ حرم‌ را به‌ میزبانی‌ لب‌های‌ تکیده‌ سربازان‌ بنی‌امیه‌ و اسبان‌ تشنه‌ آنان‌ برد:

امن‌ من‌ لجا الیکم.(8)

در این‌ میان، یک‌ نکته‌ اساسی‌ و ظریف‌ وجود دارد. شاید در میان‌ مردمان‌ نیز، این‌ اتفاق(نیکی‌ در برابر بدی) هر از گاهی‌ رخ‌ بنماید اما آن‌ قله‌ای‌ که‌ اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بر فراز آن‌ دست‌نایافتنی(9) می‌نمایند و صف‌ عرشی‌ آنان‌ را از دیگران‌ جدا می‌سازد، تکرار، عمق‌ و گستره‌ مکارم‌ اخلاقی‌ است. بخشیدن‌ همه آن‌چیزهایی‌ که‌ آدمی‌ خود، در سرحد اعلا به‌ آن‌ها نیاز دارد، آن‌ هم‌ به‌ کسی‌ که‌ او را نمی‌شناسد یا با او پیشینه‌ دشمنی‌ دارد، به‌ سجیه‌ و عادت‌ پیامبر(ص) و اهل‌ بیت‌ (علیهم‌السلام) در زندگی‌ روزمره‌ تبدیل‌ شده‌ است:

عادتکم‌ الاحسان‌ و سجیتکم‌ الکرم.(10)

در این‌ میان، اما فاطمه‌(س) چیز دیگری‌ است. مکرمت‌ فاطمه‌ حتی‌ علی(ع) را نیز به‌ غبطه‌ و شگفتی‌ واداشته‌ است؛ آن‌گاه‌ که‌ در هنگامه‌ غسل، دستش‌ به‌ هلوی‌ شکسته‌ رسید، به‌ یاد آورد که‌ فاطمه، عمری‌ حدیث‌ غربت‌ و تنهایی‌ او را شنید ولی‌ حتی‌ یک‌ بار، از غم‌ و اندوه‌ خود چیزی‌ نگفت. آنانی‌ که‌ برای‌ تجلیل‌ از فاطمه(س) و تبیین‌ سرّ عظمت‌ و جاودانگی‌ او، به‌ فرزندی‌ پیامبر(ص)، همسری‌ علی(ع) و مادری‌ حسنین(علیهم‌السلام) استناد جسته‌اند، به‌ بیراهه‌ رفته‌اند. فاطمه، نماد تمام‌نمای‌ مکرمت‌ و نهایت‌ آن‌ است‌ و این‌ یکی‌ از اسرار وجودی‌ و جاودانه‌ای‌ است‌ که‌ خداوند متعال‌ در تفسیر حقیقت‌ فاطمه(س) و اهل‌بیت(ع) بدان‌ اشاره‌ کرده‌ و به‌ ذکر تنها یک‌ از هزاران‌ بسنده‌ می‌کند:

ان‌ الابرار یشربون‌ من‌ کأس‌ کان‌ مزاجها کافورا... و یطعمون‌الطعام‌ علی‌ حبه‌ مسکیناً و یتیماً و اسیراً.(11)

ابن‌‌عباس‌ روایت‌ می‌کند: حسنین‌ (ع) بیمار شدند. پیامبر(ص) با گروهی‌ از مردم‌ به‌ عیادت‌ آنان‌ آمدند. برخی‌ پیشنهاد کردند یا «اباالحسن» چه‌ خوب‌ است‌ برای‌ شفای‌ فرزندانت، نذری‌ کنی. پس‌ علی(ع)، فاطمه(س) و فضه‌ (کنیز آنان) نذر کردند اگر حسنین(ع) شفا یافتند، سه‌ روز به‌ شکرانه،‌ روزه‌ بگیرند. هنگامی‌ که‌ حسنین(ع) سلامتی‌ خود را بازیافتند، چیزی‌ برای‌ افطار در خانه‌ علی(ع) نبود. لذا امیرمؤ‌منان‌ از شمعون‌ یهودی، سه‌ صاع‌ جو قرض‌ گرفت‌ و فاطمه(س) از یک‌ صاع‌ آن، برای‌ افطار شب‌ اول، پنج‌ قرص‌ نان‌ پخت‌ و در سفره‌ نهاد.

هنگامی‌ که‌ آماده‌ افطار شدند، نیازمندی‌ در خانه‌ را به‌ صدا درآورد و گفت: سلام‌ بر شما ای‌ خاندان‌ محمد(ص)، مسکینی‌ از مساکین‌ هستم. غذایم‌ دهید، خدا به‌ شما از غذاهای‌ بهشتی‌ دهد. اهل‌ بیت(ع) او را بر خود مقدم‌ داشتند و همه‌ غذای‌ آن‌ شب‌ را به‌ او بخشیدند و خود، شب‌ را تنها با آب‌ به‌ صبح‌ رساندند. فردای‌ آن‌ شب‌ را دوباره‌ روزه‌ گرفتند و چون‌ شب‌ فرا رسید و نان‌ افطار را در سفره‌ گذاشتند، یتیمی‌ از راه‌ رسید و غذا و کمک‌ طلبید. آن‌ شب‌ نیز اهل‌بیت(ع) همه‌ غذای‌ خود را به‌ یتیم‌ دادند. شب‌ سوم، هنگام‌ افطار، اسیری‌ مدد جست‌ و عیناً همان‌ داستان‌ تکرار شد. صبح‌ روز چهارم، علی(ع) در حالی‌ که‌ دست‌ حسنین(ع) در دستان‌ او بود، به‌ دیدار پیامبر(ص) شتافت. هنگامی‌ که‌ چشم‌ پیامبراکرم(ص) به‌ حسنین(ع) که‌ همانند مرغکان‌ از شدت‌ گرسنگی‌ به‌ خود می‌لرزیدند افتاد به‌ شدت‌ متأثر شد و فوراً برخاست‌ و به‌ همراه‌ آنان‌ به‌ خانه‌ زهرا(س) رفت. تأثر پیامبر(ص) بیشتر شد وقتی‌ گودی‌ چشمان‌ فاطمه(س) را در محراب‌ عبادت‌ دید. همان‌گاه، جبرئیل‌ فرود آمد و سوره‌ «هل‌ اتی» را به‌ ارمغان‌ آورد و گفت:

محمد(ص)! بر تو این‌ خاندان‌ مبارک‌ باد.

این‌ رویداد را بسیاری‌ از پیشوایان‌ برجسته‌ اهل‌سنت‌ تصدیق‌ و تأیید کرده‌اند که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ از ابوجعفر اسکافی‌ (متوفای‌ 240 ه-.ق)، حکیم‌ ترمذی(متوفای‌ 285 ه-.ق) محمدبن‌ جریر طبری(متوفای‌ 310 ه-.ق)، حاکم‌ ابوعبدالله‌ نیشابوری‌ (متوفای‌ 405 ه-.ق)، ابواسحاق‌ ثعلبی(مفسر کبیر، متوفای‌ 427 ه-.ق)، ابوالقاسم‌ زمخشری(متوفای‌ 538 ه-.ق)، ابن‌جوزی(متوفای‌ 654 ه-.ق)، بیضاوی (متوفای‌ 685 ه-.ق) و طبری(متوفای‌ 694 ه-.ق) نام‌ برد.

 

پی نوشت:

1. بحارالانوار، ج16، ص210.

2. هل‌ جزاءالاحسان‌ الا الاحسان.(الرحمن/60)

3. آل‌ عمران/92

4. بقره/177

5. قلم/4

6. احزاب/21

7. کهف/6

8. فرازی‌ از زیارت‌ جامعه

9. فبلغ‌الله‌ بکم‌ اشرف‌ محل‌المکرمین‌ و اعلی‌ منازل‌ المقربین‌ و ارفع‌ درجات‌ المرسلین‌ حیث‌ لایلحقه‌ لاحق‌ ولا یفوقه‌ فائق‌ ولا یسبقه‌ سابق‌ و لا یطمع‌ فی‌ ادراکه‌ طامع‌ حتی‌ لایبقی‌ ملک‌ مقرب‌ و لا نبی‌ مرسل(فرازی‌ از زیارت‌ جامعه)

10. فرازی‌ از زیارت‌ جامعه‌ کبیره

11. دهر/5 و 8

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی