9. اگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نبودند ، چه می شد ؟
با ارزیابى صحیح تاریخ سیاسى اسلام، و واقعیت هاى مطرح شده در هنگامه ى بعثت تا وفات رسول گرامى اسلام صلى اللَّه علیه و آله، و موضع گیریهاى خصمانه ى احزاب سیاسى مخالف و قدرت طلبان منتظر فرصت، به این نتیجه مى رسیم که:
اگر خداوند حضرت فاطمه علیهاالسلام را براى مقطع زمانى حسّاس 75 روز (یا نود و پنج روز) پس از وفات رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله انتخاب نکرده بود، و مبارزات آن بزرگ بانوى جهانیان نبود :
- اسلام ناب تداوم نمى یافت ،
- على علیه السلام وجود نداشت ،
- سلامت دین و اصالت اسلام ، در خطر جدى قرار مى گرفت ،
- قرآن دچار تحریف و سوء استفاده هاى فراوان قرار مى گرفت ،
- امت اسلامى وجود نداشت ،
- ارزشهاى دینى نابود مى شدند ،
- امامت و رهبرى معصوم علیهم السلام براى همیشه از میان مى رفت و تداوم نمى یافت و در یک جمله :
اگر فاطمه علیهاالسلام نبود ره آورد رسالت نابود مى گشت .
زیرا با سفارشات مکرّر رسول گرامى اسلام صلى اللَّه علیه و آله امام على علیه السلام مأمور به سکوت بود ، و نمى توانست دست به شمشیر ببرد ، و با جنگ داخلى ، یهود و نصارى ، و قریش زخم خورده، و قیصر روم به انتظار نشسته، و حاکمان مغرور کشورهای اطراف ، آماده ى یورش براى نابودى امت اسلامى بودند .
در آن مقطع حساس و سرنوشت سازى که امام مأمور به سکوت است عده اى براى بدست گرفتن خلافت و قدرت، از هیچ کارى دریغ نداشتند، دست به هر اقدامى زدند، و انواع تهاجمات و یورشهاى داخلى را سامان دادند.
دست به تحریف و «تفسیر به رأى» و تغییر ارزشها زدند.
قتل و غارت به راه مى انداختند، و به بهانه ى «وحدت امت اسلامى» ریختن هر خونى را مباح شمردند و هر کس و هر چیز را از راه برمى داشتند، تا آنجا که، به خانه ولایت هجوم بردند، و ولىّ اللّه الاعظم، را با زور و فشار و شمشیر به مسجد کشاندند.
برخى از اصحاب رسول خدا علیه السلام را کشتند (مانند مالک بن نویره و فرزندانش) و برخى دیگر را که مخالفت کردند، در مسجد آنقدر زدند تا دنده هاى پهلوى آنها شکست. و تعداد زیادى از مردم را به بهانه ى «ارتداد» قتل عام کردند و براى بدست آوردن رأى بیشتر ، و هواداران فراوان تر ، موجودى بیت المال مسلمین را، با دست و دل بازى خاص خودشان به سران قبائل بخشیدند.
هر کس را که مخالفت مى کرد مى زدند، محاصره مى کردند و برخى را در مصلاى مدینه سوزاندند و تا آنجا که از شکستن و آتش زدن درب خانه اى که جبرئیل بدون اجازه وارد نمى شد پروا نکردند. و از شهادت حضرت محسن علیه السلام و یا دختر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله، و کوثر قرآن اعتنائى نداشتند.
چه مى توان گفت؟چه باید کرد؟
امام على علیه السلام مأمور به سکوت است و دشمنان اسلام نیز مصمّم به گرفتن خلافت مى باشند، و انواع یورش ها را تدارک مى بینند .
چه کسى باید دفاع کند؟ چه کسى باید از ولایت و حرمت اهل بیت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله دفاع و حمایت نماید؟ چه کسى با چه مقام و ارزشى باید در برابر فتنه ها و آن همه تهاجمات بایستد، و قامت خم نکند؟ چه کسى باید نقاب از چهره ى مدعیان دروغین اسلام و ایمان بدرد؟
ماهیت احزاب شکست خورده ى دیروز، و مهاجمان بى پرواى امروز را افشاء کند؟ واقعیت ها را مطرح کند؟ از جان على علیه السلام دفاع نماید؟ و اهل بیت مظلوم را از خطرات گوناگون نجات دهد؟
اینجاست که نقش فاطمه علیهاالسلام روشن مى گردد. و نقش آفرینى آن تنها کوثر قرآن مشخص مى شود. که اگر فاطمه علیهاالسلام نبود، و یا دخالت نمى کرد، و یا در لحظات حساس پس از وفات رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله حضور جدى نمى داشت
همه چیز در خطر جدى قرار مى گرفت و دین و قرآنى وجود نمى داشت و ارزشهاى اصیل اسلامى با نظارت «عترت» تداوم نمى یافت. و خط ثقلین تا ظهور حضرت مهدى علیه السلام پرنور نبود ، پس از آن روز تا به حال و تا ظهور دولت یار، و تا لحظه هاى آشکار شدن نشانه هاى قیامت، همه ى موحدان، مدیون حضرت فاطمه علیهاالسلام مى باشند.
نماز هر نمازگذارى ، روزه ى هر روزه دارى ، حجاب هر زن باحجابى ، جهاد هر مجاهدى ، تقواى هر پرهیزکار پاکدامنى ، قرآن هر مسلمان حافظ و عمل کننده ى به قرآنى ؛ همه و همه به مبارزات حضرت زهرا علیهاالسلام ارتباط دارد .
او فدا شد تا اسلام و عترت بماند ، محسن خود را در خط مقدم تقدیم خدا کرد تا على علیه السلام و امامت بماند سیلى خورد تا به اسلام و قرآن لطمه اى وارد نشود ،کتک خورد تا ارزشها مسخ نگردد .
پس باید گفت : اى فاطمه علیهاالسلام ، اى بزرگ بانوى جهانیان ، اى قرآن مجسم.
دستت را شکستند اما عزمت را هرگز!
صورتت را کبود کردند اما قرآنت را هرگز!
پهلویت را شکستند اما راهت را هرگز!
و تو اى مادر امامان و تو اى مادر منتظر قیام جهانى «حضرت مهدى عج جان جانان» به معرفت و شناخت ما، بر یقین و اخلاص ما، بر دیندارى و محبت ما بیفزا !