هل من ناصر ینصرنی ؟
ممسوس | جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۵۹ ب.ظ
« هل من ناصر ینصرنی ؟»
جای فکر کردن هم ندارد - داد از آن اختیار که تو را از حسین ع جدا کند ! ( شهید آوینی) - بودی باید می رفتی ، مگه میشه ... ! اصلا قرابتش با پیامبر به کنار ! هر چی باشه دعوتش کرده بودند ! او هم با زن و خواهر و بچه هایش آمده بود! ... ای نامرد مردم کوفه ... !
... هزار و چند سال بعد ...
کیست او را یاری کند ؟!
تنها بازمانده از آل الله ، معدن حکمت ، مخزن علم و ... ( برای ادامه صفات حضرت زیارت جامعه کبیره را با دقت بیشتر و تجسم حضرت در مقابلت بخوان ) اگر روزی تو را بخواند ، چه در جواب حضرتش خواهی گفت ؟
بر شیطان لعنت بفرست و بدون درنگ بگو : لبیک یابن رسول الله (ص) ، همان طوری که حبیب گفت و همان طوری که مسلم ، وهب ، زهیر ، بریر و بقیه اصحاب گفتند .
... اما حالا که ما در غیبت اعمال خود به سر می بریم و به ظهور حضور او نرسیده ایم ، چه ؟! قطعا باید راهی باشد که بتوان حداقل از شدت غربت این باقیمانده پسر حضرت زهرا (س) کاست !
بی شک یکی از بهترین و مؤثرترین راهها گریه بر سید الشهدا علیه السلام و شرکت در مجالس آن بزرگوار است !
می پرسی چرا ؟ در جواب باید عرض کنم، واقعا چرا امام زمان عج در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به جد غریبشان می فرمایند : « اگر که روزگاران مرا به تأخیر انداخت و تقدیر الهی مرا از یاری تو بازداشت و میسر نشد با آن کسی که با تو جنگید، بجنگم و برای کسی که نسبت به تو عداوت و دشمنی پیشه کرد، عداوت و دشمنی گزینم، هر آینه هر صبح و شام بر تو سوگواری و ندبه میکنم و هر آینه برای تو به جای اشک، خون میگریم؛ از شدت غم و حسرت بر تو و به جهت ناراحتی و تأسف بر بلا و مصیبت بزرگی که بر تو وارد شد . تا آنجا که در اثر سوختن قلب و داغ دل و به سبب غصّه و افسردگی و شکستهحالی از غم، بمیرم و از دنیا بروم. »
نستجیر بالله یعنی اینقدر امام زمان عج بی طاقت است ! ...
نه به خدا ، اگر طاقت و صبر خدایی امام زمان عج نبود بایستی هر آن زمین و زمان به هم می ریخت !
این فراز از زیارت ناحیه هم اوج غربت و مظلومیت ابی عبدالله علیه السلام را می رساند و هم عمق فاجعه روز عاشورا را و هم اینکه این یک واقعه فراموش ناشدنی است !
دوستان ! سالها از واقعه کربلا می گذرد و از همان ابتدا هم عده ای به امام سجاد (علیه السلام) اعتراض می کردند که آقا بس است دیگر ! ( بله، خط دادن به امام ! ) یک ماجرایی بوده و تمام شده !! که آقا فرمودند : یعقوب 12 پسر داشت که یکی از آنها گم شد و با اینکه با علم نبوت می دانست یوسفش کجاست و حالش چطور است باز آن قدر اشک ریخت که نابینا شد ، من که با چشم خود دیدم ... ، چطور اشک نریزم !!
در این زمان هم هر سال عده ای سعی دارند که آگاهانه یا نا آگاهانه از شور و شدت این مراسم بکاهند ! اما این بعضا نادان ها نمی دانند که « چراغی را که ایزد بر فروزد / هر آنکس پف کند ، ریشش ( ریشه اش ! ) بسوزد ! »
و کلام آخر اینکه اگر چه برخی بخواهند برای نشان دادن آرمان حسین (علیه السلام ) ما را از گریه بر زخم های حسین (ع) باز بدارند ! اما ما با اعتقاد راسخ بر آرمان حسینی ، ان شاء الله هر سال بر شور همراه با شعور حسینی خود می افزاییم و تا عمر داریم در بیش از پیش نمودن عزاداری و گریه بر زخم های بی شمار قلب و تن شریف اباعبدالله (علیه السلام) خواهیم کوشید !! تا کور شود هر آنکه نتواند دید !!
- ۹۲/۰۸/۲۴