ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

هر عاشقی دوست داره عشقش فقط برا خودش باشه الا من ، که دوست دارم تو ، عشق همه عالم باشی ! یا علی

چگونه ... !

ممسوس | سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۱۴ ق.ظ



« چه حرفهایی می زنی ها ! مگه میشه تو این دوره و زمونه گناه نکرد؟ مگر اینکه بری یه جایی که نه تو کسی رو ببینی و نه کسی تو رو !! »

  از این نوع صحبتها معمولا خیلی شنیدید و یا تو دلتون تصدیق کردید و به نوعی توجیه خوبی برای خودتون پیدا کردید و یا به مخالفت با اون پرداختید هر چند تو عمل شاید خیلی موفق به این کار، نباشید .

  درسته که زمونه بد شده و بنا بر اون روایت نگه داشتن دین از نگه داشتن آتش در دست سخت تره اما از اونور مبارزه با نفس در این زمان قطعا با زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله ) متفاوته و اجر و قرب بسیار بیشتری داره !

  این روایت مشهوره که اصحاب دور پیامبر نشسته بودند که حضرت فرمودند : سلام من به برادران من ! ظاهرا سلمان پرسید : یا رسول الله ! برادران شما ما هستیم ؟ حضرت پاسخ دادند : خیر برادران من آخر الزمان می آیند ، آنها که به سیاهی قلم بر سفیدی کاغذ ایمان می آورند ! و در دین خود استوارند !

  آری ، دوستان هر چه جهد بیشتری در مبارزه با گناهان کنید به درجات بالاتری نائل خواهید آمد و بالعکس .

  قطعاً ، این مقاله نمی تواند حق مطلب را ادا کند ، علاقه مندان برای مطالعه بیشتر می توانند به کتاب «گریز از گناه » استاد رحیمی ، نشر جمال و کتاب « تجربه شیرین ندامت » استاد محمد حسین یوسفی ، انتشارات دلیل ما و سایتهای موجود در این زمینه مراجعه نمایند .


 

گناه به معنی خلاف است و در اسلام هر کاری که بر خلاف فرمان خدا باشد، گناه است. مخالفت امر خدا، هر اندازه کوچک باشد، چون در پیشگاه عظمت الهی واقع می شود، بزرگ است و صغیر شمرده شدن آن ها نسبت به گناهان دیگری است که کبیره دانسته شده اند.

از این منظر که گناه نافرمانی حق تعالی است، نمی توان هیچ گناهی را کوچک شمرد، چه این که کوچک شمردن گناه، از گناهان کبیره است (که در صورت عدم توبه) بخشیده نمی شود .از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که «به کوچکی گناه منگرید، بلکه به بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی کرده اید»

گناهان معمولا دارای دو اثر وضعی و حکمی هستند . اثر وضعی معمولا در همین جهان ماده اتفاق می افتد ولی آثار حکمی آن بیشتر در آخرت به وقوع می پیوندد که همان مجازات الهی یا عذاب دوزخ است . البته در صورتی که انسان بدون توبه از دنیا برود و مشمول شفاعت قرار نگیرد .

یکی از راههای ترک گناه ، شناخت ماهیت گناه است . اگر زشتی گناه درک شود کمتر کسی سراغ آن می رود بنابراین آگاهی از آثار زیانبار گناه می تواند از عوامل مهم ترک گناه به حساب آید .

( عصمت پیامبران و ائمه نیز از این طریق قابل اثبات است زیرا هیچ انسان عاقلی نسبت به کثافات این دنیا علاقه ای نشان نمی دهد و حتی از فکر در مورد آنها نیز کراهت دارد و پیامبران و ائمه نیز به وسیله ارتباطی که با پروردگار خود دارند به زشتی باطنی گناهان واقفند و بنابراین حتی فکر گناه نیز در آنها راه ندارد .)

در اینجا به صورت فهرست وار به برخی آثار گناه اشاره می کنیم :


1. گناه و آثار دنیایی آن :

همانطور که در دعای کمیل می خوانیم ، از خدا درخواست می کنیم که گناهانی که پرده عصمت ما را می درد ، گناهانی که بدبختی ها را فرود می آورد ، گناهانی که نعمت ها را تغییر می دهد ، گناهانی که مانع اجابت دعا می شود ، گناهانی که بلاها را فرود می آرند و ... ببخشاید !

و همانطور که در آن روایت است ، پیامبر (صلی الله علیه و آله ) می فرماید : « هر رگی که بزند یا پایی که بلغزد، بر اثر گناه است و (تازه !) خداوند از بسیاری از گناهان گذشت می کند ! »

( البته استثناتی وجود دارد که بحث مفصلی می طلبد .)

الف. گناه و بلاهای طبیعی :

که می توان تو دسته بالایی نیز دسته بندی کرد .

 

2 . گناه و آثار معنوی آن :

الف . عدم استجابت دعا:

حضرت علی علیه السلام فرمودند: گناه مانع استجابت دعا می شود.

ب. سقوط مقام انسانی بر اثر گناه:

امام صادق علیه السلام فرمودند : هرگاه انسان گناه کند ، نقطه ای سیاه در قلب او آشکار می شود ، سپس اگر توبه کرد پاک می شود ، ولی اگر ادامه داد آن سیاهی بیشتر می شود تا جایی که تمام صفحه دل او را می گیرد و هرگز پاک نخواهد شد .

ج. مانع قبولی طاعت:

حضرت علی علیه السلام فرمودند : به خدا قسم خدا چیزی از عبادت کسی را که بر انجام چیزی از گناهان اصرار داشته باشد نمی پذیرد .

باز در حدیث زیبای دیگری می فرمایند : دوری از گناهان بر انجام حسنات اولویت دارد.

د. نرسیدن به هدف ( دنیوی و اخروی ):

امام حسین (علیه السلام ) در جواب کسی که تقاضای موعظه نموده بود ، نوشتند : هرکس از طریق معصیت و نافرمانی خدا کاری را طلب کند زودتر هدف خود را از دست می دهد و تند تر گرفتار چیزی می شود که از آن برحذر بوده است .

پیامبر نیز فرمودند : هرکس برای جلب ستایش مردم معصیت کند ، ستایشگر او نکوهش گر او خواهد شد ! ( نتیجه عکس می گیرد.)

ه. سلب ایمان بر اثر گناه

و. سلب توفیق

ز. رسوایی قیامت

مکن کاری که بر پا سنگت آیو  /  جهان با این فراخی تنگت آیو

چو فردا نامه خوانان نامه خوانند  /  تو را از نامه خواندن ننگت آیو

پر واضح است که هر کدام از بخشهای بالا مشتمل بر آیات و روایات و داستانهای بیشتری است که برای اختصار از آنها صرف نظر کردیم .

 

«چه کنیم که گناه نکنیم؟ » این سؤال خیلی از جوانهای پاک طینت و درمانده ی در هجوم انواع دامهای شیطان است .

باز هم تکرار می کنیم که این نمی تواند شما را سیراب کند و فقط تا حدی می کوشد تا نقش چراغی را برای شما ایفا کند تا با آن به ادامه مسیر بپردازید .


1. تفکر در آثار گناهان:

امام سجاد می فرمایند : در شگفتم ! کسی که از غذای ناسازگار پرهیز می کند چرا از گناه به خاطر پیامدهای بد آن پرهیز نمی کند؟


2. یاد خدا مانع گناه :

دومین راه ترک گناهان یاد خداوند است . کسی که به حضور خداوند و ملائکه مقرب توجه داشته باشد به یقین از انجام گناه شرم خواهد داشت ، همچنانکه وقتی حضور مأمور و نگهبان یا پدر و مادر یا معلم و استاد یا هر فرد دیگری را احساس کند مرتکب کار ناپسند نمی شود !

حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: یاد خدا دو گونه است ؛ یاد او هنگام مصیبت که زیبا و نیکو است و نیکوتر از آن ، یاد خدا هنگام ارتکاب حرام است که او را باز دارد .

و هم چنین در سخن گرانبهای دیگری فرمودند : یاد خدا شیطان را طرد می کند .


3. خشکاندن ریشه گناه، حب دنیا :

مظاهر دنیا اساس ارتکاب گناه است .

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : حب الدنیا راس کل خطیئه


4. فاصله گرفتن از گناهکار و محیط گناه:

کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صف کفار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها (فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند. نساء / 97

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه فوق می فرمایند : هرگاه در سرزمینی هستی که معصیت می شود از آن جا بیرون شو و جای دیگر برو !

همچنین در سخنی دیگر می فرمایند : نباید مؤمن در مجلسی که گناه می شود و توان جلوگیری ندارد ، بنشیند !


5. نفرت داشتن از اهل معصیت :

اگر انسان بخواهد در دام گناه و معصیت نیافتد بایستی علاوه بر دوری از گناه و گناهکار ، از انسانهای هناک و معصیت کار نیز به شدت نفرت داشته باشد .

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند : محبت خدا را جستجو کردم و آن را در دشمنی با معصیت کاران یافتم .


6. توجه به عذاب اخروی گناه :

و هنگامی که چشمشان به دوزخیان می‌افتد می‌گویند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» اعراف / 42

عذاب در آن دنیا قطعا با عذاب در این دنیا متفاوت است و قابل تصور نیست و نکته ی دیگر اینکه اینطور نیست که یک بار عذاب شویم و در زیر آن عذاب بمیریم و تمام ! خلاصه آنقدر عذاب سنگین است که هم در آیه بالا و هم در آیه شریفه ی دیگری می خوانیم که دوزخیان با دیدن عذاب دردناک آخرت درخواست می کنند که برگردند و کار نیک انجام دهند که هرگز پذیرفته نمی شود !

حضرت علی علیه السلام می فرماید : شیرینی ( ظاهری ) گناه ، درد عقوبت به بار می آورد .

از قیامت خبری می شنویم  /  دستی از دور بر آتش داریم !


7. تقوا در خلوت :

حضرت علی علیه السلام می فرماید : از معصیت خدا در خلوت ها بپرهیزید ، زیرا همان شاهد و گواه جرم در قیامت (خداوند ) ، حاکم است .


8. توجه به نعمتهای خدا :

حضرت علی علیه السلام فرمودند : اگر خداوند بندگان را بر معصیت خود نترسانیده و وعده ی عذاب هم نداده بود ، باز هم به خاطر سپاسگزاری از نعمت های او واجب بود کسی مرتکب معصیت و نافرمانی او نشود .


 

9. کسب رضای خدا :

کسی که می خواهد رضای خدای تعالی را درک کند باید بداندکه خشنودی خدای بزرگ در ترک گناه است .

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند : در پیشگاه خداوند هیچ چیز محبوب تر از ایمان و کار شایسته و ترک گناهان نیست .


10. ارزش مبارزه با گناه :

جهاد در میدان نبرد و گذاشتن جان بر کف دست در راه خدا ، کاری بسیار ارزشمند و مشکلی است ، اما با این همه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از آن در مقابل مبارزه با نفس به جهاد اصغر یاد کرده اند و مبارزه با نفس را جهاد اکبر نامیده اند . بنابراین با یک حساب دو دو تا چهار تا می توان دریافت که ما در خط مقدم جنگی به مراتب دشوار تر از خط مقدم جنگ های معمولی قرار داریم با این تفاوت که اگر در جنگ های معمولی زمانی فشار حملات دشمن فروکش می کند اما در مبارزه با نفس ، شیطان لحظه ای از گمراه ساختن انسان نا امید نمی شود .

به قول قدیمی ها : خدایا ! آنی ما را به خود وا نگذار !


11. عبادت :

عبادت از اموری است که می تواند روح آدمی را چنان صیقل دهد که دیگر زمینه ای برای گناه باقی نماند .

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : با فضیلت ترین انسان کسی است که عشق عبادت باشد ، آن را به آغوش کشد ، با دلش به آن محبت بورزد و اعضای بدن خود را به آن مشغول سازد و برای عبادت وقت بگذارد و خود را از همه چیز فارغ سازد .


12. یقین و ایمان :

ایمان به حقیقت امر و یقین به گفته خدای بزرگ و انبیای الهی می تواند از گناه یا سستی در انجام تکالیف الهی جلوگیری کند .

امیر المومنین علیه السلام در احادیث زیبایی می فرمایند :

اگر یقین تو درست بود ، هیچ گاه دنیای بی مقدار و فانی را به جای بهشت باقی انتخاب نمی کردی و هرگز چیز ارزشمند را با چیز پست معاوضه نمی کردی !

اهل یقین نجات می یابند .

بهترین دین ، یقین است .

ایمان ، نیازمند یقین است .

جبرئیل نیز در تفسیر یقین گفت : کسی که یقین دارد برای خدا عمل می کند ، چنان که خدا را می بیند و می داند که خداوند او را می بیند .

یقین دل را روشن می کند و انسان با نور بقین ، زیبایی عبادت و زشتی گناه را درک می کند .

هم چنین رسول خدا صلی الله علیه و آله از چیزی به مانند عدم یقین بر امتش نگران نیست : نگرانی بر امتم ندارم مگر ضعف یقین.


13. حیا :

حیا سد محکمی است که انسان را از انجام گناه باز می دارد ، زیرا انجام بسیاری از گناهان به پرده دری ، پر رویی و بی حیایی نیاز دارد ، از این رو نباید پرده ی حیا رقیق و نازک شود و هرچه بیشتر باید در تقویت آن کوشید .

امیر کلام حضرت علی علیه السلام :

حیا مانع از انجام کار زشت می شود .

 

14. یاد مرگ :

واقعا کلام ائمه ما گوهر هایی هستند که انسان از خواندن آنها لذت می برد ، انگار انسان در محضرشان نشسته و از دو لب مبارکشان می شنود !

حضرت علی علیه السلام فرمودند : درهم کوبنده ی لذت ها و تلخ کننده ی شهوت ها و پراکنده کننده ی اجتماعات و نا امید کننده ی آرزوها و ... (مرگ) را یاد کنید !

برای گریز از فشار شهوت های نفس ، مرگ را زیاد یاد کنید ، زیرا مرگ واعظ با کفایتی است .

هرکس بسیار به یاد مرگ باشد علاقه او به دنیا کم می شود و هرکس مرگ را بسیار یاد کند از دنیا به مقدار کفاف قناعت کند .


15. خوف خدا :

ترس از خدا از جمله عوامل بازدارنده ی انسان از انجام گناه است.

باز حضرت مولا علیه السلام می فرماید :

کسی که از پروردگار خود بترسد از ظلم (به نفس و دیگران ) دست می کشد .

خوف مانع خوبی برای انجام گناه است .

خوف نفس را در بند می کشد و از انجام گناهان حفظ می کند .

همچنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در پاداش این خوف چنین بیان می دارند که : هرکس توان انجام گناهی پیدا کند و آن را فقط به خاطر ترس از خداوند ترک کند خداوند پیش از پاداش آخرت در همین دنیا به جای آن گناه چیزی به او بدهد که بسیار بهتر از انجام آن گناه باشد .


16. توجه به شیطان :

نقش شیطان یا ابلیس در اغوای انسان انکار ناپذیر نیست و این به دلیل کینه ای است که از حضرت آدم علیه السلام به دل گرفت که سبب اخراج او از بهشت و ملعون شدن و رانده شدن او از درگاه ربوبی شد و قسم یاد کرد که ذریه آدم را منحرف سازد و از آنجا که جنس شیطان از جن است و دیده نمی شود ، با مریدان خود درصدد اغوای انسان است .

خدا در قرآن در آیات مختلفی از شیطان به عنوان دشمن قسم خورده یاد کرده است و از انسان خواسته از گامهای او پیروی نکند و وی را عبادت نکند !

پس می ارزد انسانی که در خطرات احتمالی دنیا ، به تمام جوانب با دقت می نگرد ، در مورد خطرات یقینی حملات شیطان که به مراتب سهمگین تر و مخرب تر از حملات دنیایی است ، طور دیگری جوانب امر را بررسی کند و این دشمن منافق ! را بیشتر بشناسد .

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : زمانی شیطان طمع می کند که آدمی گرفتار خود خواهی شود ، عبادت خود را بسیار شمارد و گناهان در چشم او کوچک جلوه کند .


17. توجه به غذا :

خوردن غذای حرام یکی از راههای نفوذ شیطان و تسلط او بر انسان است که حال عبادت را از انسان می گیرد و مانع قبولی اعمال می شود .

گفته اند : از سوی خلیفه به قاضی بغداد پیشنهاد شد فرزندان حاکم را تربیت کند و او قبول نکرد ، آن گاه پیشنهاد منصب قاضی القضات بغداد به او داده شد ، اما نپذیرفت ، سپس پیشنهاد شد با خلیفه طعامی بخورد و او پذیرفت ولی پس از صرف آن طعام هم قضاوت و هم تعلیم فرزندان حاکم را پذیرفت !!

بله ، قدرت غذای حرام تا این حد است که فرد محتاطی که در مقابل قبولی معلمی فرزندان حاکم جور یا قبولی منصب قضاوت وی با تمام عواقب احتمالی استقامت می کند ، چگونه با یک وعده غذای حرام ، تمام چیزها را می پذیرد !!

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : عبادت با خوراک حرام مانند ایجاد ساختمان روی شن روان یا آب است .


18. مراقبت از این سه تا !

در حدیث آمده کسی که بتواند خود را از شر زبان ، شکم و اندام جنسی برهاند از تمام بدی ها نجات یافته است !

هم چنین پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند : ایمان بنده درست نمی شود مگر وقتی دل او درست شود و دل او درست نمی شود مگر وقتی زبان او درست شود !


19. عدم یأس :

شاید مهمترین حربه شیطان همین مورد یعنی ایجاد یأس و ناامیدی از بخشش خدای ارحم الراحمین است .

در حدیثی از معصوم به خوبی این حربه شیطان خنثی شده است که اگر گناه ثقلین ( یا جن و انسان ) را انجام داده ای ، از رحمت خدا مأیوس نباش و اگر کار خیر ثقلین را نیز انجام داده ای بر کار خیر خود مغرور نباش !!

هم چنین رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : نزد خدا چیزی محبوب تر از زن یا مرد پشیمان نیست .

امیر کلام ، حضرت علی علیه السلام نیز فرمودند : گناهکاری که به گناه خود اعتراف می کند از عابدی که به عبادت مغرور شده ، بهتر است !


20. گریه از خوف خدا :

بهترین صیقل برای روح و پاک کننده باطل از آلودگی ها ، گریه از خوف خدا است .

رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمودند: یا علی ! تو را به چند خصلت سفارش می کنم ، به آن ها عمل کن ، از جمله : گریه کردن از خوف خدا که خداوند برای هر قطره آن ، خانه ای در بهشت برایت آماده می کند .

 

20. توجه به اندرز و پند بزرگان:

حضرت علی علیه السلام فرمودند : دل خود را با موعظه زنده ساز.

 

21. محافظت از درّ ولایت اهل بیت (علیهم السلام ) :

اگر با وجود تمام موارد ذکر شده باز هم در مواردی از شیطان شکست خوردید ، مواظب باشید که شیطان در این یک مورد خدشه وارد نکند ، چرا که فردای قیامت چاله ی هر گناهی را می شود پر کرد غیر از چاله عدم اعتقاد قلبی به ولایت !

( حال شاید از علت بی توجهی شیطان به نماز و عبادات اهل تسنن اطلاع پیدا کنید ! )

البته دچار برخی توجیهات نادرست نشوید که با این وجود هر چه می خواهیم گناه کنیم ! چرا که معصوم فرمودند : دوستی ما جز با اطاعت خداوند به دست نمی آید .

 

22. عزت نفس:

انسان موجودی ارزشمند است و قیمت والایی دارد و زمینه رشد تا مقام خلیفه الهی را دارد . با یک جستجوی ساده در آسمان و زمین و تماشای مخلوقات خداوند پی به عظمت آنها و کوچکی خود می بریم که اصلا به حساب هم نمی آییم اما نکته مهم اینجاست که همه اینها برای ما خلق شده اند و ما برای عبادت و شناخت خدا !!

حال می ارزد که این وجود ملکوتی را با کثافات گناه آلوده کرد تا جایی که از حیوانات هم پایین تر بیاید !!

 

23. نماز :

نماز از راههای مهمی است که به ترک گناه می انجامد . متأسفانه کمتر کسی از نقش نماز در زندگی و سعادت دنیا و آخرت انسان آگاه است . واقعا نماز سرمنشأ تمام نیکی هاست و به قول عارف کامل سید علی آقای قاضی : کسی که نماز اول وقت خود را خواند و به جایی نرسید مرا لعن کند !!

و قرآن هم به این مهم اشاره می کند که نماز، آدمی را از زشت کاری و اعمال ناشایست باز می دارد ... . بقره / 257

حضرت علی علیه السلام نیز می فرمایند : هر کس نماز را آن گونه که حقش است به جا آورد آمرزیده می شود .

البته همه اینها به نمازی اشاره دارند که نماز باشد ! ( با شرایط خاص خود ) و نه نمازی که در آن روایت است که به صاحب خود می گوید مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند !


24. تقویت صبر :

صبر نیروی قدرتمندی است که اگر تقویت شود انسان به راحتی می تواند در برابر نفس مقاومت کند و کمر شهوت و هوا و هوس را بر زمین بکوبد .

خیلی از بزرگان برای تقویت این مهم ، ریاضت های شرعی زیادی را طی می کردند و نفس خود را از خوی حیوانی رهانیده و به خوی ملکوتی خود نزدیک می شدند .


25. عفاف:

داشتن عفاف و عفت نفس ، سد محکمی برای حفظ و مصونیت از گناهان است و بالاترین عبادت شمرده شده است .

حضرت امام باقر علیه السلام در سخنی گهر بار می فرمایند : خدا هرگز عبادت نشد به اندازه عفت شکم و اندام جنسی که از گناهان حفظ شود .

همچنین در جواب که کسی که گفت : من روزه و نماز مستحبی ندارم ولی امیدوارم چیزی جز حلال نخورم و جز از راه حلال ارضای نفس نکنم ، فرمود : چه جهادی از این بهتر ! چه جهادی بهتر از عفت شکم و شهوت .

 

26. شغل سالم :

بیکاری میدان بسیار مناسبی برای وسوسه های نفس و شیطان است . کسی که به کاری سالم مشغول باشد و اوقات خود را با کار ، مطالعه ، تدریس ، تحصیل و نهیه نان حلال پر کند ، بدون تردید برای وسوسه ها فرصتی پیدا نمی کند .

امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرمایند : خداوند بنده بیکار را دوست نمی دارد .


27. تصمیم و عزم راسخ :

در فرمایشی گهر بار از معصوم داریم که هیچ بدنی از انجام کاری که اراده ی قوی داشته باشد ناتوان نخواهد بود !


28. توجه به تحت نظر بودن همیشگی انسان :

اگر انسان به موقعیت خود توجه کند بدون شک گناه نخواهد کرد ، زیرا همواره تحت نظر مأموران الهی است .

اگر کسی بخواهد خلافی انجام دهد حتی وجود کودکی خردسال را نیز مزاحم می داند و کار خلاف را انجام نمی دهد پس چگونه است که انسان خداوندی را که ابصر الناظرین است را به اندازه یک کودک خردسال قبول ندارد ؟!

قرآن نیز در سوره طارق آیه 4 به این مهم اشاره می کند که هیچ کس نیست مگر اینکه بر او نگهبانی است .


29. محاسبه اعمال روزانه :

روزانه به حساب ما 86400 ثانیه واریز می شود که در صورت سپری شدن روز دیگر قابل بازگشت نیست ! حال ما از این سرمایه غیر قابل بازیافت چگونه بهره برداری می کنیم ؟ چند ثانیه از آن را استفاده مفید انجام داده ایم ؟ چند ثانیه را به بطالت گذرانده ایم ؟ چند ثانیه را ... ؟

نگذاریم این سؤالها را نکیر و منکر از ما بپرسند ! سعی کنیم قبل از آمدن آنها بارها آن دیدار سخت را برای خود مجسم کنیم .

و بنابر آن فرموده گهر بار حاسبوا قبل ان تحاسبوا .

همچنین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرموده اند : شخص به ایمان کامل نمی رسد مگر زمانی که از خود حساب کشد ، سخت تر از حساب شریک از شریک خود !


30. نیافتادن در دام عرفانهای کاذب :

غالبا نمی توان باطل را با نگاه اول تشخیص داد ، معمولا با قلب پاک و نیت صادقی که شما دارید شیطان نمی تواند به طور علنی شما را به گناه وادارد بلکه با توجیه سازی های ماهرانه و با زیبا سازی گناه در نزد شما به هدف خود می رسد . اینجاست که بصیرت و ریز بینی شما به کمکتان می رسد تا به دام دشمن خود نیافتید .

به عنوان سخن آخر به جز از قرآن و چهارده معصوم و کسی که از اینها سخن بگوید از هیچ کس دیگر سخنی را نپذیر !

 

«جوانی»، فصل شکوفایی«زندگی» و بهترین فرصت«بندگی» است؛گمشده‌ای که پیران حسرتش را می‌کشند و ستاره‌ای که فقط یک بار، در آسمان عمر آدمی،طلوع می‌کند.

«جوانی»،دوران ظهور «عشق» و «احساسات» و برترین هنگام دست یابی به خوشبختی و گام نهادن در وادی عشق و ایمان است.

اما «توبه»، بازگشت به زیبایی‌ها و پشیمانی‌ از پلیدی‌ها؛دوری از گناهان و دست یافتن به حیات جاودان است.

و در میان توبه کنندگان، «جوانان»، بهترین آنان هستند که خداوند بازگشت آنها را، بیشتراز دیگران دوست دارد.

آری؛«توبه، زیبا و نیکوست؛امّا از جوانان،زیباتر و پسندیده‌تر است».

و «خداوند متعال ـ دربرابر فرشتگان ـ به جوان عبادت کننده، افتخار می‌کند و می‌فرماید:ببینید بنده‌ام را، که برای خشنودی من،شهوتش را،ترک کرده است».

خداوند مهربان، جوانان پشیمان را،دوست می‌دارد و همواره در انتظار بازگشت آنهاست.

پیامبر اسلام(ص) فرمود:«ما من شیئٍ احبّ الی الله من شابّ تائب؛هیچ کس، نزد خدای بلند مرتبه،دوست داشتنی تر از جوان توبه کننده نیست».

در زمان حضرت موسی(ع) جوانی بود که برخوردهای ناپسندش، مردم را به تنگ آورده و ستم‌هایش، آنان را، سخت آزرده بود؛پس چون،همگان در کارش درماندند،خدای خویش را ـ به یاری ـ خواندند.

خداوند مهربان نیز ـ به پیامبرش ـ چنین فرمان داد:

«او را، بیرون بران و بندگانم را،از شرّش آسوده گردان».

سپس جوان، به دیاری دیگر، رهسپار و زشتی هایش دیگر بار،آشکار شد،آن گاه مردم،با یاری موسی بن عمران(ع) و به فرمان پروردگار مهربان، وی را از آن جا نیز، بیرون راندند و خویشتن را، از ظلم‌هایش رهاندند.

و جوان گناهکار، چون راه به جایی نبرد،غریبانه به غاری، پناه برد و دل به تنهایی سپرد.

چندی بعد، روزگار، امانش نداد و جوان ـ بیمار و ناتوان ـ صورتش را، بر خاک نهاد و گریه سر داد:

«خدایا! اگر پدر و مادرم،یاورم بودند و اگر فرزندان یا همسرم؛یاورم… آنان در غمم می‌گریستند… افسوس که نیستند، ای مهربان! مرا از رحمت خود، نا امید نگردان و به آتش آخرت، نسوزان…» و چون، از اعماق جانش «توبه» کرد؛ خدایش بخشید و فرشتگانی چند را ـ به صورت پدر،مادر و… به بالینش رسانید.

جوان، تا آنان را، دید؛خشنود گردید و جان به جان آفرین، تسلیم کرد.

آن گاه ـ از جانب خداوند ـ وحی رسید:

«ای موسی! دوستی از دوستان من، غریبانه، در کوهی، جان سپرده؛بشتابید…» هنگامی که،پیامبر خدا، خود را، به آن کوه رساند؛سخت در شگفت ماند:خدایا! این همان جوان است که…

و دیگر بار ندا آمد:«آری،… امّا چون غربتش را دیدم؛دلش را، شاد گردانیدم، و تمام گناهانش را بخشیدم».

داستان دیگری که برای شما خیلی آشناست ، داستان حر است که اگر بخواهی واقعیت را بگویی تمام ماجرای کربلا از حر آغاز شد ، یعنی باعث کشته شدن اصحاب و بنی هاشم ، باعث اسیر شدن آل الله ، باعث هتک حرمت خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله و ... اما واقعا اینکه میگویند درگه خدا و اهل بیت درگاه نا امیدی نیست از این جا مشخص می شود .

حر توبه کرد ، توبه اش با روی گشاده پذیرفته شد ، عاقبت این توبه را هم که میدانی ، الان باید در کنار مزار او دست بر سینه بگذاری و بگویی : بابی انت و امی !

 

«ان الله تعالی اشد فرحا بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیلة ظلماء فوجدها

 خداوند از توبه بنده اش بسیار شاد می شود، بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان (خطرناکی) در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را بیابد.»

اصلا انسان می خواهد از شدت عشق به خدا خودش را بکشد ، یکبار دیگر حدیث بالا را مرور کن ... واقعا به انسان حالت جنون دست می دهد ...

انگار - نستجیر بالله - از اینکه ما مرتکب گناهی شدیم ، خدا مقصر است!

در تاریخ است که حضرت نوح بارها برای قوم سرکش خود تقاضای عذاب کرد ... در یکی از این موارد ، از سوی پروردگار به نوح امر شد تا به ساحل بیاید و چند مجسمه بسازد و آن را در آفتاب بگذارد تا خشک شود .

پس از خشک شدن به نوح خطاب شد که ساخته های دست خود را بشکند ، آمده است که نوح مقداری تعلل کرد ، خطاب آمد چرا تعلل کردی ، عرضه داشت بارالها ! محبتی از این مجسمه ها در دل من پدید آمده بود !

خطاب آمد : یا نوح ! این مجسمه های بدون روح ، در تو محبت ایجاد کرده بود ، چگونه از من می خواهی بنده هایی که به امیدی آنها را خلق کرده ام عذاب کنم !

حالا متوجه می شی که چرا توبه تو چقدر برای خدا مهمه ! فرمود : اگر بنده ی من می دانست من چقدر دوستش دارم ، در دم جان می سپرد !!

 

حقیقت توبه :

«توبه » در اصل به معنی بازگشت از گناه است.

اولین کار، شناخت اهمیت ضرر و زیانهای گناهان است، و این که حجاب میان بندگان و ذات پاک محبوب واقعی می شود. هنگامی که انسان این معنی را بخوبی درک کند، قلب او به خاطر از دست دادن محبوب ناراحت می شود و چون می داند عمل او سبب این امر شده، نادم و پشیمان می گردد; و این ندامت سبب ایجاد اراده و تصمیم نسبت به گذشته و حال و آینده می شود.

در زمان حال آن عمل را ترک می گوید،ونسبت به آینده تصمیم بر ترک گناهی که سبب از دست دادن محبوب می گردد می گیرد، و نسبت به گذشته درصدد جبران برمی آید.

در واقع نور علم و یقین سبب آن حالت قلبی می شود که سرچشمه ندامت است.

این همان چیزی است که بعضی از آن به عنوان انقلاب روحی تعبیر کرده اند، و می گویند توبه نوعی انقلاب در روح و جان آدمی است که او را وادار به تجدید نظر در برنامه های خود می کند.

 

اگر خدای ناخواسته کسی مرتکب خطا و گناهی شد ، وظیفه اش توبه است . توبه نیز شرایط مخصوص خود را دارد ؛ از جمله استغفار ، تصمیم جدی بر عدم بازگشت به گناه ، جبران خسارت های مالی و حقوقی مردم و... .

حال اگرکسی به راستی و از روی اخلاص توبه کرد ، مطمئن باشد خداوند کریم و مهربان – هم چنانکه خود وعده فرموده است – توبه او را خواهد پذیرفت .

گفتنی است گناهانی  که فقط از حقوق خداوند است ، چنانچه قضا و کفاره داشته باشد (مانند نماز، روزه و حج ) انسان باید علاوه بر توبه و تصمیم بر ترک  ، قضای آن ها را نیز به جا آورد و کفاره آن ها را بپردازد و آن ها یی که قضا و کفاره ندارد (مثل دروغ و ...) فقط توبه و استغفار کافی است .و در گناهانی نیز که از بین بردن اموال مردم یا قتل و جرح دیگران و... علاوه بر توبه و پشیمانی ، باید رضایت صاحبان حق را با پرداخت غرامت یا حلالیت گرفتن حاصل کرد.

مراحل توبه حقیقی

از امام علی (ع)پرسید :  گاه انسان گرفتار گناه می شود و در پی آن از خدا طلب آمرزش می کند. حد آمرزش گناه چه قدر است؟

امام پاسخ داد :  ای کمیل ! حد آمرزش هر گناه توبه است .

دوباره پرسید :  همین مقدار کافی است ؟ امام پاسخ منفی داد .

کمیل پرسید : پس چگونه است ؟

امام فرمود :  هر گاه بنده مرتکب گناهی می شود ، باید با حرکت دادن لب و زبان خود بگوید : استغفرالله ، ولی باید به دنبال حقیقت آن هم باشد .

کمیل دوباره پرسید :  مولای من ! حقیقت آن چیست ؟

فرمود : دلش پاک باشد و در باطن تصمیم بگیرد و دیگر به گناهی که از آن استغفار کرده است ، باز نگردد .

پرسید : اگر این کار را انجام دادم ، از استغفار کنندگان هستم ؟

امام پاسخ داد : نه ؛ زیرا هنوز به اصل آن دست نیافته ای .

کمیل پرسید : پس اصل و ریشه آن کدام است ؟

امام فرمود : انجام دادن توبه وترک گناهی که مرتکب شده ای ، درجه اول عبادت کنندگان است ، ولی برای توبه شش مرحله است :

اول ، پشیمانی از گذشته ؛

دوم ، تصمیم بر باز نگشتن به گناه و تکرار نکردن آن ؛

سوم ، پرداخت کردن حق همه آن هایی که بدان ها بدهکاری ؛

چهارم ، ادای حق پروردگار در تمام واجبات ؛

پنجم ، اینکه گوشتی را که از حرام بر بدنت روییده است ، آب کنی

و آخر اینکه همان گونه که لذت گناه را به تنت چشانده ای ، مزه عبادت را نیز بچشانی.اگر چنین کردی ، از توبه کنندگان به شمار می آیی.

در قرآن عواملى براى بخشش گناهان بیان شده، از جمله:

1. توبه واقعى و استغفار و جبران و اصلاح گذشته، « الاّ الّذین تابوا وأصلحوا و بیّنوا فاولئک أتوب علیهم و أنا التوّاب الرّحیم»(بقره، 160.) البته توبه‏ى کتمان حق، بیان کردن آن و توبه‏ى ترک نماز، قضاى آن و توبه تلف‏کردن مال مردم، پرداخت آن است.

2. ترک گناهان کبیره سبب بخشایش سایر گناهان است. «اِن تَجتَنِبوا کبائر ما تنهون عنه نُکفِّر عنکم سیّئاتکم»( نساء، 31.)

3. انجام دادن کارهاى نیک، «انّ الحَسَنات یُذهِبنَ السیّئات»

4. نماز جماعت، در حدیث مى‏خوانیم: شخصى پس از نماز، خدمت پیامبرصلى الله علیه وآله رسید و گفت: من خلافکارم! مرا حدّ زده و تنبیه کنید! حضرت فرمود: چون در نماز جماعت شرکت کرده‏اى خدا تو را مى‏بخشد؛ البته حساب مال مردم جداست.

5. پاک کردن مال از حرام، از امام صادق‏علیه السلام سؤال شد: شخصى از راه طاغوت دارایى و درآمدى را به دست آورده و به فقرا کمک مى‏کند و آیه «انّ الحسنات یُذهبنَ السیّئات»(هود، 114.) را دستاویز قرار مى‏دهد. حضرت فرمود: «انّ الخطیئة لا تکفر الخطیئة»(تفسیر نور، ج 5، ص 391) با گناه نمى‏توان گناهى را پوشاند. آنچه را به دست آورده، مال حرام است و تصرّف در مال حرام - به هر شکل - حرام است.

6. گذشت از خطاهای مردم، قرآن ابتدا مى‏فرماید: «و لیعفوا و لیصفحوا» سپس مى‏فرماید: «الا تُحبّون أن یغفر اللّه لکم»(نور، 22.) مردم باید از خطاى یکدیگر بگذرند، کدورت‏ها را کنار بزنند، آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشاید؟

 

دستور العمل بزرگان :

دستورالعمل های مرحوم همدانی (ره) :

همان‌طور که یک پزشک قبل از بیان هر حکم درمان و نسخه ای، ما را به پرهیز از انجام کارها و اموری دستور می‌دهد تا که از کهنه‌شدن و قوّت‌یابی بیماری خلاص دهد؛ شریعت مطهّر اسلام نیز قبل از دستور به انجام هر عملی، ما را به پرهیز از اموری امر فرموده است که انجام آن‌ها معصیت و گناه شمرده می‌شود. در دستورالعمل‌ها و نامه‌های مرحوم همدانی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) سفارش‌های ویژه‌ای بر ترک معصیت شده است.

در قسمتی از نامه‌ای که به یکی از علمای تبریز مرقوم داشته، این گونه فرموده است: «... آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده‌ام، این است که اهّم اشیا از برای طالب قرب، جدّ و سعی تمام در ترک معصیت است. تا این خدمت را انجام ندهی، نه ذکرت و نه فکرت به حال قلبت فایده‌ای نخواهد بخشید؛ چرا که پیش‌کش و خدمت‌کردن کسی که با سلطان در مقام عصیان و انکار است، بی‌فایده خواهد بود. نمی‌دانم کدام سلطان، أعظم از این سلطان عظیم‌الشأن است، و کدام نقار (نزاع و ستیزه جویی) أقبح (زشت‌تر) از نقار با اوست؟» 

در قسمت دیگری از همین نامه، مرحوم آخوند همدانی(ره) چنین نگاشته شده‌‌است که « پس بفهم از آنچه یادآوری نمودم! بدان که درخواست محبت خداوندی، با آلوده‌شدن تو به گناه، امری فاسد است. چگونه بر شما این نکته پنهان است که معصیت باعث نفرت و بی‌زاری است و هرگز با محبّت قابل جمع نیست؟ »

« البته ترک گناه؛ اوّل، آخر، ظاهر و باطن دین است. پس به سرعت به تلاش و مجاهده بپرداز! »

 

در قسمتی دیگر از همین نامۀ بلند و مهّم، ایشان دربارۀ دوری گزیدن از معصیت، این‌گونه نوشته‌اند: «... پس ای عزیز! چون این کریم رحیم، زبان تو را مخزن کوه نور، یعنی ذکر اسم شریف قرار داده، بی‌حیایی است مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غیبت و دروغ و فحش و اذیّت و غیرها من المعاصی نمودن. مخزن سلطان باید محلّش پر عطر و گلاب باشد. نه مجلس مملوّ از قاذورات، و بی‌شکّ، چون دقّت در مراقبت نکرده‌ای، نمی‌دانی که از جوارح سبعه (هفت‌گانه) یعنی گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج، چه معصیت‌ها می‌کنی، و چه آتش‌ها روشن می‌نمایی، و چه فسادها در دین خودت بر پا می‌کنی، و چه زخم‌های منکره سیف و سنان (شمشیر و نیزه) با زبانت به قلبت می‌زنی. اگر نکشته باشی، بسیار خوب است. اگر بخواهم شرح این مفاسد را بیان نمایم، در کتاب نمی‌گنجد... تو که هنوز جوارحت را از معاصی پاک نکرده‌ای، چگونه منتظری که در شرح احوال قلب چیزی بنویسم...»

در جای دیگری جناب آخوند (ره) می فرمایند: «تمام سفارشات این بینوا به تو، اهتمام در ترک معصیت است. اگر این خدمت را انجام دادی، آخر الامر تو را به جاهای بلند خواهد رسانید.»5


آثار گناه

بی‌تردید، گناه دارای آثار شومی است که دانستن آن آثار انسان را از ارتکاب به آن‌ها باز می‌دارد. از این رو جناب آخوند همدانی(ره) به برخی از عواقب دنیوی ـ اخروی گناه پرداخته‌اند که در ذیل به آن خواهیم پرداخت:

1. رو سیاهی: عبارت دست نوشتۀ جناب آخوند همدانی(ره) این است: «‌... و تجرّئنا فی حضرتک العظیمة ارتکاب المعاصی المهلکة‌ و الجرائم الموبقة‌ و قد سوّدنا وجوهنا و صفحة صحیفة‌ اعمالنا...»6  و در محضر با عظمت تو جرأت بر ارتکاب گناهان و جرائم مهلک پیدا کردیم و چهره و صفحه پرونده اعمال خود را سیاه کردیم.

2. زدودن قابلیّت باطنی خود: «... و قد اخرجنا قلوبنا عن قابلیّة ادراک شرف مراقبتک و لطف اطاعتک...»؛7  ‌و [با گناهان]‌ قلب‌های خود را خارج کردیم از قابلیّت درک شرافت مراقبت [‌در پیشگاه] تو و لطف اطاعت از تو.

3. اذیّت کرام الکاتبین: «... و آذینا بآثامنا و نتن اعمالنا عمّالک الکاتبین لاعمالنا القبیحة...»8  و با گناهان خود و بوی بد اعمال خود کار‌گزاران تو را که نویسند اعمال زشت ما هستند، اذیّت کردیم. بدون تردید، دو ملک گرامی کاتب اعمال خوب و بد ما هستند که قرآن کریم به این واقعیّت اشاره ای بلیغ دارد: «اِنَّ عَلَیکُم لحافظین * کِرَاماً کَاتِبیِنَ یَعلَموُنَ مَا تَفعَلوُنَ.»؛9  دو ملک گرامی که هر چه کنید می‌دانند.

4. شکافتن جگر دین: «... و کم من سهام خطیئة‌ منّا شق کبد الدّین، و کم من سنان السنتنا المحدودة بالغیبة، و الکذب و الفحش و اللّعن و الاستهزاء ‌و المخاصمة و المجادلة‌ و الافتراء‌ و الایذاء‌ قد جرحت قلب الشّرع الشّریف یعنی قلوب الانبیاء و المرسلین...»؛10  و چه بسیارند تیر خطاهای ما که کبد دین را شکافته است و چه بسیار نیزه‌های زبان ما که محدود به غیبت و دروغ و ناسزا و لعن و مسخره‌کردن و دشمنی‌کردن و ستیزه‌جویی‌کردن و دروغ‌بستن و اذیّت و آزار‌رسانیدن است، که باعث مجروح‌شدن قلب شریعت یعنی قلوب انبیا‌ و فرستادگان الهی شده است. 

در جای دیگری جناب آخوند (ره) می فرمایند: «تمام سفارشات این بینوا به تو، اهتمام در ترک معصیت است. اگر این خدمت را انجام دادی، آخر الامر تو را به جاهای بلند خواهد رسانید.»


دستور العمل شیخ عباس قمی (ره) : 

محدث قمی که خود مجسمه اخلاق و اخلاص و تزکیة نفس است در کتاب ارزشمند «المقامات العّلیّة» یا همان «نصایحی در سعادت ابدیه»مطالب آموزنده‌ای دارد که خلاصه آن را می‌آوریم:

«بیماری روح انسان را از رسیدن به لذت‌های ابدی باز می‌دارد. پس هان ای برادر! حدیث بیماری روح را سهل مگیر و معالجه آن را بازیچه مشمار. مفاسد اخلاق رذیله را اندک مدان و صحت روح را به صحت تن قیاس مکن و بدان که سعادت مطلق حاصل نمی‌شود مگر به این‌که صفحه نفس در جمیع اوقات از همه اخلاق رذیله پاک و به تمام صفات حسنه آراسته باشد.

محدث قمی رحمه الله در خاتمه کتاب چند چیز را برای طالب پاکی نفس از اوصاف رذیله و آرایش آن به صفات جمیله لازم می‌شمارد.

اول آن‌که از مصاحبت بدان و اشرار اجتناب نماید و  دوری از هم‌نشینی با صاحبان اخلاق بد را واجب بداند، زیرا که صحبت با هر کسی نقش عظیم دارد، چرا که طبع انسان، دزد است و آن‌چه را مکرر از دیگری دید اخذ می‌کند، هم‌چنین از شنیدن حکایات بدان دوری کند و از حکایات پیشینیان و بزرگان دین و ملّت مطلع شود.

دوم آن‌که همیشه مواظب اعمالی باشد که از آثار صفات حسنه است و خواهی نخواهی، نفس را بر افعالی بدارد که مقتضای صفتی است که می‌خواهد آن راکسب کند یا درصدد بقای محافظت آن صفت است.

 

سوم این‌که پیوسته مراقبت از اعمال خود نماید و در هر عملی که می‌خواهد بکند ابتدا در آن تأمل کند و فکر نماید تا خلاف مقتضای خُلق حَسن از او سر نزند و اگر احیاناً از او امری به ظهور آمد که موافق صفت پسندیده نیست، نفس خود را تأدیب کند و در مقام تنبیه و مؤاخذه آن بر آید، به این طریق که اول خود را ملامت و سرزنش کند و بعد از آن متحمل اموری شود که بر او ناگوار است و در هیچ حال از خود غافل نشود و جد و جهد در کسب صفات نیک یا حفظ آنها باز نماند.

چهارم آن‌که احتراز کند از آن‌چه باعث تحریک قوه شهویه یا غضبیه می‌شود، مثلاً چشم و گوش و دل را از دیدن و شنیدن و تصور کردن هر چیزی که غضب یا شهوت را به هیجان می‌آورد باز دارد و بیشتر سعی او در حفظ دل از خیال باشد، زیرا که در تصور و خیال، آتش شهوت و غضب تیز می‌گردد و سپس به اعضا و جوارح سرایت می‌کند؛ البته مجرد دیدن و شنیدن بدون آن‌که دل را مشغول آن کند چندان تأثیری ندارد و کسی که این دو قوه را از هیجان محافظت نکند مانند کسی است که شیر درنده یا سگ دیوانه را رها کند و بعد از آن بخواهد خود را از شر آن خلاص کند.

پنجم آن‌که فریب نفس خود را نخورد و افعال خود را حمل بر صحت نکند و در طلب عیوب خود استقصا و سعی بلیغ نماید و به نظر دقیق در تجسس عیب‌های مخفی خود برآید و چون به چیزی از آنها برخورد، در ازاله آن کوشش کند و بداند که نفس هر انسان، عاشق صفات و افعال خود است و به این جهت اعمال و افعالش در نظرش جلوه نیکویی دارد و بدون تأمل و باریک بینی به عیوب خود بر نمی‌خورد.

  • ۹۲/۰۵/۲۹
  • ممسوس

نظرات  (۲)

سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/node/7185
ما را از بروزرسانی خود آگاه
و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
http://ammarname.ir -- info@ammarname.ir
یا علی

  • نگاه منتظر
  • مولایم!

    چه در خیال و چه در واقعیت

    به انتظارت ایستاده ام

    اللهم عجل لولیک الفرج

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی