ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

هر عاشقی دوست داره عشقش فقط برا خودش باشه الا من ، که دوست دارم تو ، عشق همه عالم باشی ! یا علی

جاروب کن خانه، سپس میهمان طلب !!

ممسوس | سه شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۲۶ ق.ظ

اصلاً آنقدر تکرار کردیم که برایمان عادت شده ، هر نماز در قنوت با یک حس غروری می گوییم ؛

 « اللهم عجل لولیک الفرج»

 که هر کس نداند فکر می کند، اگر حضرت یک یار در کره زمین داشته باشد ، آن هم ما هستیم !!

 (به قول شاعر من که آماده نیم پس چیست عجل عجلم !! )

 خدا وکیلی ! تا حالا شده یک کار زشتمان را به خاطر حضرت ترک کرده باشیم ! تا حالا شده یک موقعیت گناه را به خاطر حضرت کنار گذاشته باشیم ! همین فقط، خدا کند که بیایی !! می دانی چند نفر با امام حسین (علیه السلام ) وارد کربلا شدند ؟ هر روز عده ای به بهانه ای رفتند، حتی در شب عاشورا خیلی ها رفتند !

 یک نگاه به درونت بینداز (بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ انسان خودش از وضع خودش آگاه است ! القیامه/14) اگر این صبح جمعه، آقا یک نفر را بفرستد دنبالت که فلانی نمی آیی؟ حاضری دست از همه علایقت بکشی و بروی؟!

 در فرازی از زیارت عاشورا می خوانیم: « ... و لعن الله امه اسرجت و الجمت و تنقبت لقتالک »

 می دانی تنقبت یعنی چه؟  یعنی نقاب زدند ! ( برای کشتن پسر دختر رسول خدا (علیه السلام) ! )

 چرا ؟ از آقا سؤال کردند ، آقا فرمودند : اینها همان هایی هستند که برای من نامه داده بودند که بی صبرانه در انتظارم هستند ! حالا برای کشتن من و یتیم کردن بچه های من آمده اند و چون خجالت می کشند نقاب زده اند !!

 هم چاه سر راه تو هر دم بکنیم

 هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم

 این نامه چندم است که می خوانی ؟

 داریم رکورد کوفه را می شکنیم ! 

 ***

از راه دور آمده بودند برای دیدن امامشان، فکر هم می کردند که دیگر مثل آنها کسی نیست ! ( چه کسی برای دیدن امامش این همه سختی راه و ... را متحمل می شود ؟! ) برای همین تا رسیدند پشت در خانه حضرت ، خادم آقا پرسید: چه کسانی هستید ؟ جواب دادند از «شیعیان» حضرتیم ! خادم داخل منزل رفت و پس از لحظاتی بازگشت : حضرت اجازه دخول ندادند !! روز بعد آمدند همان جواب را شنیدند ! تا 60 روز هر روز می آمدند و همین اتفاق می افتاد ( ما اگر بودیم همان روز دوم قید خیلی چیزها را می زدیم !  باز هم به اینها که 60 روز ماندند ! ) تا اینکه روز شصت و یکم تا غلام همون سؤال همیشگی را پرسید ، جواب دادند ما از «محبان» حضرتیم ، این بار حضرت اجازه دادند که وارد  شوند! و در حدیثی مفصل به نشانه های شیعه پرداختند ! کرم حضرت اینجاست که اگر چه این کار را برای بیدار شدن آنها     ( و ماها) انجام داده بودند باز به غلام خود دستور دادند 60 بار بر آنها وارد شود و سلام حضرت را به آنها برساند به عوض آن 60 بار ! ( به خدا خودم رو می گویم ، من حتی محب هم نیستم ! چون محب کاری نمی کند که دل محبوبش به درد بیاد یا حداقل یک بار ، دو بار، یک روز ، دو روز نه هر روز !!! )

 ***

نا امید نشوید ! بروید جارو بردارید و شروع کنید به جارو زدن دل ! دیگه ان شاء الله نزدیکه !

 

- از اون مسافر غریب ، ایشالله یک روز خبر می یاد

 

من نمیگم ، دلم می گه ، آقام داره از سفر می یاد !!

 

  • ۹۲/۰۵/۰۱
  • ممسوس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی