7. 110 فضیلت + پوستر (3در4)
علم علی علیه السلام
جمیع
خلق در جمیع علوم، عیال علی علیه السلام باشند، زیرا که او در غایت ذکا و
زیرکی و فهم بود و حرص یاد گرفتن داشت، و او را همچو رسول خدا صلی الله
علیه وآله معلّمی و استادی بود و شب و روز در خدمت آن حضرت به سر میبرد و
یک ساعت و یک لحظه از آن حضرت جدا نبود و میل تمام به یاد گرفتن او داشت و
نهایت سعی و جِدّ به جای می آورد تا آنکه به مرتبه ای رسید که آن حضرت
فرمود: اَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها.
داناترین امت
در کتاب مناقب خوارزمی آمده که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: حکمت و معرفت و علم و عرفان را قسمت نمودند به ده قسم، پس عطا کرده شد به علی علیه السلام نُه جزء، و یک جزء را به جمیع مردمان دادند و نیز فرمود: داناترین امت من بعد از من، علی بن ابی طالب علیه السلام است.
زهد امام علی علیه السلام
از
عبداللّه رافع نقل میکنند که: نعلین علی علیه السلام از لیف خرما بود و
جامه را گاهی به پوست و گاهی به لیف خرما پینه میزد و دو جامه را به
چهارده درهم میخرید، یکی را به قنبر میداد و یکی را خود میپوشید. نان
خورش آن حضرت سرکه بود یا نمک و اگر بر اینها زیاده نمودی از سبزی ها و
گیاه های زمین، خورش ساختی، و از گوشت مکرّر نخوردی و اگر هم خوردی بسیار
کم خوردی و فرمودی که شکم خود را مقبره حیوانات مسازید، غلاف شمشیرش از لیف
بود و جامه را کوتاه پوشیدی و درشت.
عبادت علی علیه السلام
علی
علیه السلام عابدترین مردم و عباد بود و عبادت هیچ کس به عبادت آن حضرت
نمیرسید، صائِم النهار و قائِم اللیل بود و روزها روزه داشتی و شبها
عبادت پروردگار به روز آوردی و شبانه روز هزار رکعت نماز کردی، پیشانی آن
حضرت از بسیاری سجود همچو زانوی شتر پینه کرده بود. از جمله عبادتهای آن
حضرت یکی آن است که از کسب دست مبارک هزار بنده خرید و آزاد کرد.
جود و کرم علی علیه السلام
علی
علیه السلام در مدینه باغی داشت که همه کس را آرزوی آن بود، و آن را به
ده هزار دینار فروخت و جمیع [پول [آن را در مسجد به فقرا و مساکین بخش
نموده به خانه آمد، در حالتی که وجه وعدهای غذا از آن نمانده بود. فاطمه
علیهاالسلام گفت: تو میدانی که حَسَنین دو روز است که چیزی نخوردهاند، و
من و تو نیز همان حال داریم، از این باغ مرا یک رَطْلْ آرد جو نصیب نبود؟
گفت: جماعتی که ذِلّ سؤال در چهره ایشان مشاهده نتوانست کرد مانع آمدند که
از آن چیزی به خانه آورم.
شجاعت علی علیه السلام
امیرالمؤمنین
علیه السلام شجاعترین خلق اللّه بود، ابن ابی الحدید در شرح نهج
البلاغه (ج 1، صص 29 و 28) میگوید: پادشاهان فرنگ و رومْ صورت آن حضرت را
در عبادتخانه های خود کشیده اند و میکشند و به شمشیری که حمایل
میکنند، نام او را نقش مینمایند و ملوک دیلم صورت او را در سینه های خود
به جهت و واسطه فتح و نصرت و تیمن و تبرک میکشیده اند و در شمشیر
پادشاهانْ صورت آن حضرت بوده است و کفار به هر مذهبی که باشند از نام او
استمداد میجویند.
محبت به علی علیه السلام
خوارزمی
در مناقب نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: دوستی
علی حسنه و ثوابی است که با آن هیچ سَیّئه و گناهی به بنده ضرر نمیرساند و
بُغض و دشمنی آن حضرت گناهی است که با وجود آن هیچ حسنه و ثوابی و نفع به
آن شخص نمیرساند.
ارزش محبت به علی علیه السلام
در
مناقب خوارزمی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مروی است که
فرمود: یا علی! اگر بنده ای از بندگانْ عبادت خدا کند به قدر آنچه نوح
علیه السلام در قوم خود به عبادت و رسالت مشغول بود و آن بنده را مثل کوه
اُحدْ طلا باشد در راه حق تعالی همه آن را به فقرا و مساکین رسانَد و آن
قدر عمرش دراز شود که هزار حج پیاده کند و بعد از اینها در میان صفا و مروه
مظلوم کشته شود و با این همه، تو را ای علی! دوست نداشته باشد، بوی بهشت
به مشام او نخواهد رسید و داخل جَنّت نخواهد شد.
پدیدآورنده:مقدس اردبیلی (رحمه الله)
شاهکار پاسخ امیرالمومنین(علیه السلام) به سوال علم بهتر است یا ثروت
همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازهواردها دوخته میشد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید...
جمعیت زیادی دور حضرت علی(علیه السلام) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
- اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.
در
همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در
پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی
برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که
چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش مینشست، عصای خود
را جلو گذاشت و پرسید:
- یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت
علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی
کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن
افزوده میشود.
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و
کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را
تکرار کرد. حضرت علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص
پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت
یاد میکنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را
نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم میخواهد بداند که علم
بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر
جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام
نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد،
اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.
همهمهای در
میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه
متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازهواردها دوخته میشد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در
همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش
فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش
میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت،
مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام شگفتزده
شده بودند که… نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام
در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان
را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.
نگاههای
متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را
میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او
در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت.
مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در
این هنگام مرد پرسید:
- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم
بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی
میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعاند. فریاد هیاهو و شادی و
تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان
جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند
که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر
کدام پاسخ متفاوتی میدادم.
* البته نقل است که گروهی با قصد و نیت این افراد را اجیر کرده بوداند و به نزد حضرت مولا می فرستادند تا او را به زعم خود در نزد مردم خوار کنند.
منبع: کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علیبنابیطالب، ص142.
روی تصویر کلیک کنید .