11. 110 فضیلت + پوستر (3در 4)
احادیثی که در باب فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام آمده است از حد شمارش خارج است، ولی برای تیمن و تبرک و آشنایی بیشتر با صراط مستقیم ولایت در این بخش چند حدیث از فضائل بی شمار امیرالمؤمنین بیان میشود. تمامی این احادیث از وجود مقدس رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل میشود.
1. «اَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلىٌّ بابُها، فَمَنْ اَرادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ بابَ الْمَدینَةِ» «منم شهر علم و على درِ آن شهر، پس هر کس علم مى خواهد از درِ شهرِ (علم) وارد شود[1]»
این حدیث معروف که از شیعه و سنی نقل شده است، معانی بسیار عمیقی دارد.
اولا که خود رسول الله فرمودند هر کس علم میخواهد باید از در آن وارد شود، بنابراین به وسیلهی امیرالمومنین علی علیهالسلام به رسول خدا و دین او برسیم. در واقع اگر کسی دینی را که رسول الله از طرف خداوند تبلیغ کردهاند از غیر از امیرالمونین دریافت کند در گمراهی است.
و اینکه خداوند فرموده است «وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِن أَبْوَابِهِا» فقط نباید بدین معنی
حمل شود که هنگام ورود به خانههایتان از در وارد شوید، بلکه در این آیه اثبات
حقانیت امیرالمومنین علی علیه السلام است. زیرا خداوند امر کرده است به اینکه از
در وارد شویم، بنابراین هر کسی به دنبال هدایت است باید از باب هدایت وارد شود[2].
2. «علىُّ مع القرآن و القرآن مع علىّ لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلىَّ الحَوْض» «على با قرآن است و قرآن با على است، از هم جدا نمى شوند تا نزد حوض کوثر بر من وارد مى شوند[3]»
در این حدیث هم رسول گرامی اسلام با صراحت «حسبنا کتاب الله» را رد میکنند. یعنی آنان که میگویند قرآن برای ما کافی است و عترت را واگذاردهاند، حرف رسولالله را منکر شدهاند.
3. «حُبُّکَ ایمانٌ و بُغضُک نِفاق و اوَّل مَن یَدخل الجنَّة مُحبُّک و اوَّل مَن یَدخل النّار مُبغضُک(فصول المهمه صفحه 127)؛ ابو سعید خدرى گوید رسول خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام فرمود دوستى تو ایمان و دشمنى تو نفاق است و اول کسی که داخل بهشت میشود دوستدار تو و اول کسی که داخل دوزخ گردد دشمن تست.
4. «النَّظَرُ الى وَجهِ عَلىِّ بنِ ابى طالبٍ عِبادةٌ وَ ذِکرُهُ عِبادةٌ وَلا یُقبَلُ ایمانٌ اِلّا بِوِلایَتِه وَ البَرائَةُ مِن اَعدائِه» «عمار و معاذ و عایشه از پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل میکنند که فرمود: نگاه کردن به صورت على عبادت است و ذکر او عبادت است و ایمان کسى پذیرفته نمیشود مگر به ولایت او و تبرى جستن از دشمنانش[4]»
5. «انَّ اللهَ جَعَلَ لِاَخی عَلیّ فَضائِلٌ لاتُحصی کثرة. فَمَن ذَکر فَضیلةً مِن فَضائَله لَم تَزل المَلائکة تَستغفرلَه ما بَقی لتلک الکتابة رسم، و مَن اِستَمعَ الی فضیلة مِن فَضائِله غَفَرَاللهُ لَه الذُنوب الّتی اِکتَسَبها بالاِستِماع، و مَن نظر الی کِتاب من فضائله غفرالله له الذُّنوب الَّتی اکتسَبها بالنَّظر. ثُّم قال: النَّظَرُ الی اَخی عَلیّ عِبادةٌ و ذِکره عبادةٌ، و لا یَقبلُ الله ایمان عبدٍ الّا بِولایتِه و البَراءة من اعدائه»
«به راستی خدا برای برادرم علی فضایلی قرار داده که از بس زیاد است، قابل شمارش نیست. پس هر که یک فضیلت از فضایلش را - باایمان و پذیرش- یاد کند، خداوند گناهان نو و کهنهاش را بیامرزد و هر که فضیلتی از فضایلش را بنگارد، همواره ملائکه برایش استغفار میکنند، تا هنگامی که آن نوشته باقی باشد، و هر که به فضیلتی از فضایلش گوش فرا دهد، خداوند آن دسته از گناهانی را که از راه شنیدن مرتکب شده است، ببخشاید و هرکه نگاه کند به نوشتهای از فضایلش، خداوند آن گناهانی را که از راه نگاه مرتکب شده باشد بیامرزد. سپس فرمود: نگاه به برادرم علیعلیه السلام عبادت است و ذکر و یادش عبادت است، و خدا نمیپذیرد ایمان هیچ بندهای را مگر با ولایتش و با بیزاری از دشمنانش[5]»
6.
«انّی تارکٌ فیکُم الثّقلَین کِتابَ
الله و عَلیَّبنَ ابیطالبٍ وَ علیٌّ اَفضَلُ لَکُم مِن کِتاب الله، لأنَّه مُترجِمٌ
لَکُم عَن کِتابِ الله» «می گذارم بین شما دو چیز با ارزش کتاب خدا و علی بن
ابیطالب علیه السلام و علی افضل از قرآن است چون او بیان کننده حقایق قرآن است[6]»
7. «یا
ایّهاالنّاس مالَکُم اذا ذُکِر ابراهیم و آل ابراهیم اَشرَقَت وُجوهکم و طابَت نُفوسکم
و اذا ذُکر مُحمَّد و آل محمّد قَسَت قُلوبُکم و عَبَسَت وجوهکم؟! والَّذی نَفسی
بیدِه لو عَمِلَ اَحدکم عَمل سبعین نبیّا مِن اَعمال البرّ، ما دخل الجنّةَ حتّی
یحبُّ هذا و ولده و اَشارَ الی علیعلیه السلام ثم قال - انّ لله حقّاً لایعلمه الّا
الله و اَنا و عَلیّ و انَّ لی حقّاً لایعلمه الّا الله و عَلیّ و انَّ لِعَلیٍّ
حقًّا لایعلمه الّا الله و اَنا»
8. «ای مردم چه شده استشما را، هرگاه حضرت ابراهیم و خاندانش یاد شوند، چهرههای شما میدرخشد و خوشتان آید و هنگامی که محمد و المحمد یاد میشوند، دلهای شما سخت و سنگدل و چهرههایتان عبوس و درهم کشیده میشود؟ سوگند به خدایی که جانم به دست او است؛ اگر یکی از شما اعمال نیک هفتاد پیامبر را انجام دهد به بهشت وارد نشود مگر با محبت این و فرزندانش -و به علیعلیه السلام اشاره کرد- سپس فرمود: در حقیقتبرای خدا حقی است که جز خدا و من و علی آن را نمیداند و واقعا برای من حقی است، که جز خدا و علی آن را نمیشناسد و به راستی که برای علی حقی هست که جز خدا و من آن را نداند[7]»
9. «یا عَلی مَن فارَقَنی فَقَد فارَقَ الله و مَن فارَقَکَ یا عَلی فَقد فارَقَنی» «یا علی، هر که از من جدا گردد از خدا بریده است و هر که از تو جدا گردد از من جدا گشته است[8]»
«مَن فارَقَ عَلیًّا فَقد فارَقَنی وَ مَن فارَقَنی فَقَد فارَقَ الله» «هر که از علیعلیه السلام مفارقت کند از من جدا گشته و هر کس از من مفارقت کند، از خدا جدا شده است[9]»
10.«إنّ علیّا ینفعُ حُبُّهُ مع کلِّ عملٍ صالح، ولا تَنْفع الأعمالُ الصالحة مَعَ بُغضِ علی» «به راستی که محبت علیعلیه السلام با هر کار شایسته سودمند است و اعمال شایسته و صالح، با دشمنی علی سودی ندارد[10]»
11.«أیُّها الناس
لوصُمتم حتّی تکونوا کالأوتاد وصَلَّیتم حتّی تکونوا کالحنایا و دَعَوتُم حتّی
تقطّعوا إربا إربا، ثمَّ بغضتُم علیبن أبیطالب، أکبَّکُماللّهُ فی النّار، قمْ
یا أباالحسن فضَعْ خمسک فی خمسی فإنّ اللّه اِخْتارنی و إیّاک مِن شجرةٍ، أنا
أصلُها، و أنتَ فرعُها، فَمَنْ قَطَعَ فرعَها أکبَّهُاللّهُ علی وجههِ فی النّار»
«ای مردم" اگر آنقدر روزه بگیرید که بسان میخها[لاغر] شوید و اگر آنقدر نماز بخوانید که همانند کمانها [خمیده] گردید اگر آنقدر و دعا بخوانید تا این که قطعه قطعه و بند بند گردید و در آن حال بغض علیبن ابیطالبعلیه السلام را به دل داشته باشید، خدا شما را به رو در آتش افکند. ای ابوالحسن بپاخیز و دستت را در دستم بگذار، زیرا خدا، من و تو را از یک شجره گزینش کرد، که من تنه آنم و تو شاخسار آن، پس هر که شاخه آن راببرد، خدا او را به صورتش در آتش افکند[11]»
12.«خُلِق الأنبیاء
مِن أشجارٍ شتّی، و خلقنی و علیّا مِن شجرةٍ واحدةٍ؛ فأنا أصْلُها، و علیٌ
فَرعُها، و فاطمة لِقائُها، و الحسن والحسین ثمرها، فَمَنْ تعلَّقَ بِغُصْنٍ مِن
أغصانِها نَجی، و مَن زاغ هَوی وَلَوْ أنّ عَبْدا عَبَداللّهَ بین الصفا والمروةَ
ألفَ عام، ثمَّ ألفَ عامٍ، ثم الف عامٍ ثمَّ لم یُدْرک محَبَّتنا أکبَّهُ اللّهُ
علی منْخَریه فی النّار، ثمّ تلا: «قل لا اَسألکُم علیه أجْرا إلاّ الموَدَّة فی القُربی[12]»
«انبیا از درختان گوناگون آفریده شدهاند و خدا من و علی را از یک درخت آفرید؛ پس من تنه و علی علیهالسلام شاخه آن است و فاطمه جوانه و شکوفه آن و حسن و حسین میوه آن است. پس هر که به شاخهای از شاخههای آن در آویزد، نجات یابد و هر که از آن رو گرداند سرازیر آتش گردد. و اگر بندهای هزار سال و هزار سال و هزار سال بین صفا و مروه خدا را پرستش کند و محبت ما را درک نکند خدا او را به رو در آتش اندازد، آنگاه این آیه شریفه را تلاوت فرمود: «بگو ای پیامبر که از شما مزد رسالت نخواهم جز مودّت این خاندان»
13.«یا عمّار اِن سَلَکَ
النّاس کُلُّهم وادیاً و سَلَکَ علیّ و ادیاً فاسلُک وادیَ علیّ و خلّ عن النّاس»
«ای عمار اگر همة مردم مذهبی را پیش بگیرند و علی (علیه السلام) راه دیگری را پیش
بگیرد تو باید روش علی (علیه السلام) را به پیمائی و سایر مردم را رها نمایی[13]»
14.« لمّا اشری (الله) بی فی لیله
المعراج فاجتمع علیَّ الانبیاء فی السّماء فاوحی الله الیَّ سَلهم یا محمَّد بماذا بُعثتم؛ فقالوا بُعِثنا علی شهادةِ اَن لااله الاالله وحدَه وعلی
الاقرار بنبوّتِکَ و الوِلایِةِ لِعَلّی» «وقتی خدای تعالی مرا در شب معراج
سیرداد پس پیامبران نزد من در آسمان جمع شدند، خدای تعالی وحی فرمود بسوی من که ای
محمد از ایشان بپرس برای چه بر انگیخته شدید؟ پیامبران گفتند: مبعوث شدیم تا گواهی
بر یگانگی خدای تعالی واقرار به پیامبری تو و ولایت علی (علیه السلام) نمائیم[14]»
15.«علّیٌ منّی بمنزلتی من ربّی» « نسبت علی (علیه السلام) به من مانند نسبت من به حق تعالی است[15]»
«اِنَّ مَنزِلَةَ عَلی منّی کَمَنزلَتی مِنَ الله» «منزلت علی نسبت به من همچون منزلت من نسبت به خداست[16]»
16.«من تقدّم علیه (علیّ) فَقد کَذَََّب بِنُبوّتی» « کسی که بر علی (علیه السلام) پیشی بگیرد نبوّت و پیامبری مرا تکذیب کرده است[17]»
17.«من احبّ اَن یرکب سفینه النّجاة و یستمسک بالعروة الوثقی او یعتصم بحبل الله المتین فلیولّ علّیاً بعدی و الیعاد عدّوه و لا یأثم بالائمه الهدی من ولده فانّهم خلفائی و اوصیائی و حجج الله علی الخلق بعدی و ساده امّتی و فی الاتقیاء الی الجنه حربهم حربی و حربی حرب الله و حرب اعدائهم حرب الشیطان»
«هر کس که میخواهد سوار شود بر کشتی نجات و بچسبد به ریسمان محکم الهی و چنگ زند به ریسمان خدای که استوار است، پس باید که علی (علیه السلام) را دوست بگیرد بعد از من و به دشمنی بگیرد دشمن او را و گناه نکند یعنی مطیع باشد امامان را که راهنمایند به سوی حق. بدرستی که ایشان خلفا و اوصیاء منند، جنگ با ایشان جنگ با منست وجنگ با من جنگ با خداست و جنگ با دشمنان ایشان جنگ با شیطان است[18]»
[1] اسد الغابة فى معرفة الصحابه ج 4، ص 22/فرائد المسطین ج 1، ص 98، ح 67/ البدایة و النهایة ج 7، ص 359
[2] و آنانی که از درب هدایت وارد نشدهاند خود متوجه شدند که گمراه شدهاند. همانها که ابتدا باب اجتهاد را برای همه باز گذاشتند و شورش علیه امام مسلمین و تغییر حکم نماز و اذان و متعه و حرام کردن حلال خدا را به اسم اجتهاد آزاد گذاشتند!!! و بعد دین خود را از تنی چند از صحابه گرفتند و برای اثبات حقانیت مذهب خود، عدالت تمام صحابه را اعلام کردند. همان صحابهای که برخی، برخی دیگر را میکشند و به جنگ هم میروند و یکدیگر را لعن میکنند ......
آری تمامی اینها که در هیچ یک از اصول و فروع با هم توافق ندارند، همه و همه عادل هستند. به این دلیل که از باب هدایت دور شدند، ماء معین ولایت را رها کردند و به آب گندیدهای رجوع کردند که برای اینکه همگان از این آب گندیده استفاده کنند گفتند که این آب شیرین و سالم است !!!!
[3] أبى عبداللّه الحاکم النیشابورى، المستدرک على الصحیحین. بذیله التلخیص للحافظ الذّهبى (دار المعرفة، بیروت ـ لبنان) ج 3، ص 124. حاکم بعد از نقل این حدیث مى گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد و در ذیل مستدرک حافظ ذهبى نیز بعد از نقل حدیث فوق مى گوید: این حدیث صحیحى است. سیوطى، تاریخ الخلفاء، ص 173 (باب فضائل على ـ علیه السلام ـ ). ـ متقى هندى، کنزالعمال، ج 11، ص 603
[4] مناقب ابن شهر آشوب جلد 2 صفحه 5
[5] الامام علیعلیه السلام فی آراءالخلفاء، ص 8، نقل از مناقب خوارزمی، ص 32، ح2/کفایةالمطالب گنجی، ص 252، باب 62 /فرائدالسمطین جوینی، ج1، ص19 /ارجحالمطالب، ص 11
[6] تفسیر البرهان ج1/ارشاد القلوب دیلمی ج2 البته این حدیث در اثبات الهدی با اندکی اختلاف آمده است.
[7] احقاقالحق، ج5، ص 121، ح115، نقل از حافظ محمدبن ابوالفوارس درالاربعین و محدث ابن حسنویه در بحرالمناقب
[8] فضائلالخمسه من الصحاح الستة، ج2، ص 228 نقل از مستدرکالصحیحین، ج3، ص 123; میزانالاعتدال، ج1، ص 323، کنزالعمال، ج6، ص 156
[9] احقاق الحق، ج5، ص 43 و ج16، صص 600-505
[10] ملحقات الاحقاق، ج30، ص 291، به نقل از «مختصرالمحاسن المجتمعة فی فضائل الخلفاء الاربعة» ص 162; نزهة المجالس، ج2 ص 186 و ر.ک: احقاقالحق، ج17، ص 232
[11] کنزالفوائد، ج2، ص 180; بحارالانوار، ج32، ص 310، ح275; موسوعةالامام علیبن ابیطالبعلیه السلام، ج8، صص68-69، ح 3174-3179
[12] شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج1، ص 554، ح558; موسوعة الامام علیبن ابیطالب فیالکتاب والسنة، ج8، ص 69، ح 3176-3179; ر.ک: تاریخ دمشق، ج42، ص 65، ح 8412 و ص 66; کفایةالطالب، ص 317; مجمعالبیان، ج9، ص 43
[13] سید علی حسینی همدانی در موده القربی ص 57
[14] قندوزی حنفی در ینابیع الموده ص 238
[15] محب الدین طبری در ذخائر العقبی ص 64
[16] المسترشد 293
[17] موصلی ابن حسنویه در درّ بحر المناقب ص 60
[18] المناقب المرتضویه ص 114
روی تصویر کلیک کنید .