ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

هر عاشقی دوست داره عشقش فقط برا خودش باشه الا من ، که دوست دارم تو ، عشق همه عالم باشی ! یا علی

93. الگوی من کیست؟!

ممسوس | چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۴۸ ب.ظ

زبان الگو زبانی رساتر از بیان است و خلاصه تر و گویا ترا از زبان نوشته و کتاب است . آنچه را که چشم می بیند بیشتر مورد اثراست، تاآنچه را که گوش می شنود . ما از راه چشم حتی حقایق را لمس می کنیم و دل ما آنچه را که دیده است، یاد می کند .

ادیان بیش از آنکه به سخن بپردازند به ارائه ی الگو پرداخته اند . مربیان نیز سعی دارند خواسته ها و اهداف تربیتی را از روی شاهدها و الگوها ارائه نمایند و با نشان دادن فرد مورد نظر به آدمی بفهمانند که چگونه باید باشند .

الگوها در ویرانی یا سازندگی جامعه فوق العاده مؤثرند . و در واقع هرکس می کوشد قهرمانی را برای خود بپذیرد که واجد صفات مثبت بیشتر و قابل قبول تری باشد .


اسلام و الگوها

اسلام به عنوان یک مکتب مترقی در طریق پیش برد اهداف و ایجاد زمینه ی سازندگی می کوشد به عرضه و ارائه ی الگو بپردازد . زیرا می داند راه ارائه ی الگو هموارتر و زودرس تر از دیگر راه هاست .

توصیه ی قرآن این است که مردم در امور حیات و جزییات زندگی باید به رسول خدا تاسی داشته باشند .

توصیه های روایات هم این است که مردم را از طریق ارائه ی الگو و عمل دعوت به حق کنند، نه تنها از طریق زبان . زیرا مردم از آن طریق بهتر و بیشتر به حقایق آشنا می شوند . پیشوایان ما هرکدام اسلام مجسم و بلکه قرآن مجسم بودند . به هنگامی که از عایشه پرسش شد که اخلاق پیامبر چگونه بود، پاسخ داد: خلق و خویش قرآن بود .

معصومان ما به تعبیر خودشان ملاک و میزان بودند . به هنگامی که از معصوم پرسش شد منظور از کلمه ی میزان در قرآن چیست، فرمود: منظور ماییم، ما میزان در قیامتیم و براساس ما شخصیت ها سنجیده و بررسی می شوند .

الگوها باید موجبی برای ایجاد شور، احساس و عاطفه ی دینی باشند، ما را جذب بکنند، رهبری و هدایت کنند و زمینه را برای همانندی ما باآنان فراهم سازند . (1) اگر در مکاتب بشر ساخته الگوی عملی وجود ندارد و آنان ناگزیرند، ایدآلیستی بیندیشند، خوشبختانه در مکتب اسلام راستین یعنی تشیع الگوهای بسیاری وجود دارد .


الگوی زنان امروز کیست؟

پاسخ این سؤال بسیار روشن است و آن این است که وضع شان را ببین و حالشان را بپرس .

ببین آنچه را که می گویند، انجام می دهند، عمل می کنند، به گفته و عمل چه کسانی شبیه است . آیا زینبی عمل می کنند و یا چون دیگران؟ آیا روش شان چون فاطمه است یافرد دیگر؟

بی شک گروهی هستند که به دنبال الگوهای غربی می باشند . فکرشان، روش زندگی شان، تجمل پرستی شان، نشات گرفته از زنان به ظاهر متمدن و روشنفکر، ولی در واقع غربی است . آن دوشیزه یا بانوی نیمه عریان، آن وابسته و دل بسته به لوکس گرایی و تجمل، آن انسان لذت پرست نمی تواند الگویی جز الگوی غربی، افراد بی بندو بار، حتی رقاصه ها و آوازه خوانان داشته باشد . (2)

آن کس که دائما در فکر رنگ و عوض کردن زیور و تجملات، زندگی طاووسی، عیش و خوشگذرانی است، بی شک الگوی زندگی اش هنرپیشه های سینما، زنان اشراف، حجله نشینان و عروسان چمن است و او جز آن الگویی ندارد، اگرچه در لباس و چهره به ظاهر اسلامی باشد .

شک نیست که برخی با ظاهر سازی هایی سعی دارند . خود را به همین گونه که گفتیم، معرفی کنند، اما واقعیت این است که ظاهرسازی ها حقیقت را عوض نمی کنند .


فاطمه، الگوی سنت شکنی

نقش فاطمه در احیای زنان عجیب بود . او وسیله و الگوی یک سنت شکنی است . سنتی که به طور غلط در جامعه شایع شده و مردم را اسیر و گرفتار خود کرده است .

پیامبر از طریق او نشان داد که زن در جهان بینی اسلام ازچه دریچه ای باید نگریسته شود . ارج و قیمت زن تاچه اندازه است و چگونه باید او را درکنار خود داشت . هنگامی که پیامبر دست دختر خود را می بوسد، نشانه ی اعتراض و عصیان علیه طرز فکر جامعه ی زمان اوست . انقلابی است علیه زنده به گورکردن دختران و نشان می دهد که نه تنها نباید به او اهانت کرد، بلکه باید اورا پذیرفت و دست او را هم از آن بابت که نعمتی از خداست، باید بوسید .

دختران و زنان را در عصر او به حساب نمی آوردند، حتی آنان را به شخم کردن زمین وا می داشتند . دختران را جزو حسب و نسب نمی شمردند . حتی از ارث محرومش می کردند . در عوض قصاص را درباره ی او به سختی اجرا می نمودند . بی پسر را اگرچه دارای چندین دختر بود ابتر می شمردند . (3)

پیامبر از طریق فاطمه نشان داد که بی پسر ابتر نیست . مقام و رتبه ی زن آن چنان نیست که کوته نظران می پندارند . او حتی می تواند خیرکثیر باشد . مایه ی نعمت و عزتی برای خانواده باشد . او الگوی سنت شکنی حتی درباره ی ازدواج بود . درآن عصر بزرگ زادگان جز با بزرگان و ثروتمندان ازدواج نمی کردند . اما او این سنت را شکست و باعلی پسرعم خود که فقیر بود وحتی خرج عروسی را از محل فروش زره تهیه کرده بود، ازدواج کرد .

راستی اگر فاطمه نبود، این سنت های غلط چگونه می شکست و این همه الگوهای عملی در زندگی و رسالت پیامبر چگونه حاصل می شد؟ اگر فاطمه نبود و این همه عقده ها، حقارت ها، نابسامانی ها که روح ایمان زنان را سست می سازد چگونه از میان می رفت .

پی نوشت:

1 . دکتر علی قائمی، کتاب فاطمه برترین بانو، ص 20

2 . همان، ص 22

3 . همان، ص 35

پدید آورنده : مریم گلوردی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی