ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

ممسوس

هر عاشقی دوست داره عشقش فقط برا خودش باشه الا من ، که دوست دارم تو ، عشق همه عالم باشی ! یا علی

58. مسلمان شدن یهودى

ممسوس | يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۳۷ ق.ظ

وقتى حضرت امیر (ع ) کشان کشان براى بیعت با ابوبکر به مسجد مى بردند، یک مرد یهودى که آن وضع و حال را دید بى اختیار لب به تهلیل و شهادت گشوده و مسلمان شد و چون علت آن را پرسیدند، گفت : من این شخص را مى شناسم و این همان کسى است که وقتى در میدانهاى جنگ ظاهر مى شد دل رزمجویان را ذوب کرده و لرزه بر اندامشان مى افکند و همان کسى است که قلعه هاى مستحکم خیبر را گشود و در آهنین آن را که به وسیله چندین نفر باز و بسته مى شد با یک تکان از جایگاهش کند و به زمین انداخت اما حالا که در برابر جنجال یک مشت آشوبگر سکوت کرده است ؛ بى حکمت نیست و سکوت او براى حفظ دین اوست و اگر این حقیقت نداشت او در برابر این اهانت ها صبر و تحمل نمى کرد این است که حق بودن اسلام بر من ثابت شد و مسلمان شدم .
باز چه مظلومیتى بزرگتر از این که از لشکریان بى وفاى خود بارها نقض ‍ عهد مى دید و آنها را نصیحت مى کرد اما به قول سعدى (دم گرمش در آهن سرد آنها مؤ ثر واقع نمى شد) و چنان که گفته شد آرزوى مرگ مى کرد تا از دیدار کوفى هاى سست عنصر و لاقید رهایى یابد.
على (ع ) پس از رحلت پیغمبر (ص ) به طور دایم در شکنجه روحى بود و جز صبر و تحمل چاره اى نداشت ، به نقل ابى الحدید آن حضرت صداى کسى را شنید که ناله مى کرد و مى گفت : من مظلوم شده ام . فرمود: هلم فلنصرخ معا فانى مازلت مظلوما. یعنى بیا با هم ناله کنیم که من همیشه مظلوم بوده ام .

على کیست ؟، ص 254 و 255.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی