بر من غریب گریه کنید ...
هنگامی که عرصه بر امام حسین(ع) تنگ شد و یکه و تنها [و بییاور] ماند، به سمت خیمههای [برادران خود و] فرزندان پدرش امیرالمؤمنین(ع) متوجه شد که آنها را خالی یافت...
سپس به خیمهی بانوان رفت و بعد به خیمهی فرزند خود زینالعابدین(ع) آمد...
امام حسین(ع) زینالعابدین(ع) را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و به او فرمود: ای پسرم! تو پاکترین ذریهی من و بهترین و برترین فرد از عترت من هستی و تو خلیفه و جانشین من بر این عیال و اطفال هستی، چرا که آنها غریب هستند و بییار و یاور ماندهاند و ذلت و یتیمی و شماتت دشمنان شامل حال آنان شده است...
سپس امام سجاد(ع) را به دست خود گرفت و با بلندترین صدا فریاد کرد: ای زینب! و ای امکلثوم! و ای سکینه! و ای رقیه! و ای فاطمه! کلام مرا گوش فرا دهید و بدانید این فرزند من، خلیفه و جانشین من بر شماست و او امامی است که اطاعت از او فرض و واجب گردیده است.
سپس امام حسین(ع) به امام سجاد(ع) فرمود: ای پسرم! از
طرف من به شیعیانم سلام برسان و به آنان بگو: پدرم غریبانه کشته شد! پس برای او ندبه
و عزاداری کنید و به شهادت از دنیا رفت! پس برای او گریه کنید.
( معالی السبطین ج2 / ص20 ـ 21 )
- ۹۲/۰۸/۲۴